dimanche 30 juin 2013

اولین عکس‌ها از اعتراض مردم مصر از توئیتر











روحانی: این انتخابات به تمام شبهات، سوال‌ها و بگو و مگوها راجع به انتخابات که راجع به مشروعیت نظام بود پاسخ داد

و اینگونه بود که باز رأی دهندگان فریبِ آخوند‌های حیلهٔ گر و مکار را خوردند.

حسن روحانی در سی‌ودومین همایش افق رسانه ملی:  صندوق رأی و انتخابات به معنای جمهوریت، اسلامیت و به معنای مشروعیت سیاسی، قانونی و مقبولیت است که البته این جایگاه و رای مردم و ولایت مردم در طول ولایت الهی و ولایت‌الله قرار دارد.
رییس‌جمهور منتخب مردم ایران خاطرنشان کرد: این انتخابات به تمام شبهات، سوال‌ها و بگو و مگوها راجع به انتخابات که راجع به مشروعیت نظام بود پاسخ داد و در واقع آب زلالی بود که بر این آیینه جمهوری اسلامی ایران که گرد و غباری فرو نشسته بود، کاملا شفاف و پاکیزه کرد و همه دنیا از نو جمهوری اسلامی ایران، ملت ایران، مردم‌سالاری دینی و دموکراسی واقعی را در این کشور مشاهده کردند.
روحانی خاطرنشان کرد: ما در منطقه پیشتاز انتخابات در تاریخ بوده‌ایم و اولین پارلمان و مجلس شورای ملی در این کشور تاسیس شد و بیش از 100 سال قبل اولین مجلس و اولین نشست نمایندگان در سال 1285 برگزار شد پس ملت ما سابقه‌ای بس طولانی در زمینه انتخابات دارد.
وی با بیان این‌که پس از انقلاب، انقلاب اسلامی جایگاه خاصی برای رای و نظر مردم قائل شد، افزود: این امام بود که بعد از 47 روز پس از پیروزی انقلاب، مردم را به پای صندوق‌های رای دعوت کرد.
رییس‌جمهور منتخب مردم ایران گفت: همه چیز ما، محصول انقلاب ما و جمهوری اسلامی ایران است و این جمهوری اسلامی برآمده از صندوق‌های رای است و امام نیز این درس را به ما آموخت که انتخاب نظام، انتخاب مسئولان و مسیر اداره کشور از آن مردم است، البته در چارچوب مقررات اسلامی که مردم ما همواره به این مقررات پایبند هستند.

اعدام در ملأ عام، پاهای زخمی، تماشاگرانِ سحر خیز







samedi 29 juin 2013

حمله و توهین های شنیع در صفحه فیسبوکِ خانوادگی والیبالیستِ ایتالیایی توسط ایرانیانِ دلیر و غیور و با فرهنگ



بعد از برد تیمِ ملی‌  والیبالِ ایران مقابل ایتالیا که در نوع خود قابل تقدیر و شگفتی آفرین و شاهکار بود، مردمِ همیشه در صحنهٔ در یک حرکت حماسی و فداکارانه به صفحه فیسبوکِ بهترین بازیکن ایتالیا در آن بازی رفتند و هزاران کامنتِ پر از تقدیر و دلگرمی‌ و دوستی‌ برای این بازیکنِ فوق ستارهٔ والیبال جهان گذاشتند، تا ثابت کنند مربی‌ تیمِ ملی‌ ( خولیو ولاسکو) الکی‌ از ایرانیان حرف نمی‌زد و آنها را دوست نداشت و به دیگران توصیه نمیکرد آنها رو دوست داشته باشند. در زیر عکس‌های از کامنت‌های ملت با فرهنگ و غیرتمند و صاحب تمدن چند صد ملیون ساله را برای شما میگذارم.
-
البته نگفته نماند افرادی هم بودند که اعتراض کردند و آنان را از این رفتار منع کردند، که متاسفانه کم بودند

Ivan Zaytsev




















این عکس‌ها فقط مشتی از خروار کامنت‌های ملتِ عزیز بود






vendredi 28 juin 2013

دزدان و جانیان در قدرت, سیاسیون در زندان


آری اگر عقیدهٔ سیاسی خودت را بیان کنی، به زندان و شکنجه و اعدام محکوم میشوی، ولی‌ اگر برای نظام جنایت و دزدی انجام بدهی‌ پست و مقام و جایگاه خواهی‌ داشت

۲ عکس از زندانیانِ سیاسی در بندِ سیاسی زندان گوهر دشت (رجایی شهر) نوروزِ ۱۳۹۲




منبعِ عکس











آهای تحریمی‌های فحاشِ سلطنت طلبِ مجاهدِ جنگ طلب









آهای تحریمی‌های فحاشِ سلطنت طلبِ مجاهدِ جنگ طلب چرا نمیزارید ما با خیالِ راحت به قاتلینِ مردم و فرزنداتون و متجاوزین به دختر ، پسراتون رأی بدیم؟ چرا نمیزارید ما با رای دادن به نماینده‌ رهبر کاری کنیم که رهبر مخالفت ما را ببینه و ادب بشه و فضا را باز کنه و رأی ما را حساب کنه و نظام رو اصلاح کنه؟ چرا نمیزارید ما ۳۴ سال رأی دادیم ۳۴ سالِ دیگه رأی بدیم و هر روز بدتر از دیروز بشه و باز بریم رأی بدیم؟ مهم نیست در انتخاباتِ قبلی‌ و قبلترش چی‌ شده و چه بر ما گذشته، مهم اینه که ما بریم و رأی بدیم و منفعل نباشیم. چرا شما خارج نشین‌ها (البته ما خارج نشین نیستیم فقط با ویزا امدیم خارج از کشور و اگر رهبر اجازه داد و تشکر و قدردانی‌ ما را قبول کرد و ظلمِ ما به نظامِ مقدس را بخشید، دوباره می‌رویم به داخل کشور) ساکت نمیشید ما اصلاح کنیم؟ همین شما‌ها نذاشتید ما این همه مدت رأی دادیم چیزی اصلاح بشه و آخر عاقبتمون به خیر بشه. ساکت باشید و حرف نزنید و چیزی نگید ما می‌خوایم نمایندهٔ رهبر را به جان رهبر بندازیم. مگر ندیدی و نشنیدید چه وعده‌هایی‌ میداد؟ مگر نگفت زندانی سیاسی آزاد میشه؟ مگر نگفت اقتصاد و تورم و بیکاری را ریشه کن می‌کند؟ مگر نگفت تحریم‌ها رو از بین میبره و در همان حال حقِ مسلمِ ما برای به دست آوردن انرژی اتمی را حفظ خواهد کرد؟ مگر نگفت دروغ و فریب را از دولت پاک می‌کند؟ مگر نشنیدید گفت پاسپورتمون را دوباره با ارزش می‌کند؟ مگر نگفت ایران را در جهان سربلند می‌کند؟ مگر نگفت آزادی بیان میاد و روزنامه‌ها دیگه تعطیل نمیشن؟ مگه نگفت هنر و هنرمند را صاحبِ قدر و منزلت می‌کند؟ مگر نگفت دیگه جوون‌ها رو توی خیابان گشتِ ارشاد نمی‌گیره و اسلام رو زورتپون نمیکنن بهمون؟ مگر خیلی‌ از این وعده‌های خوب و قشنگ و دراماتیک و رمانتیک نداد؟ پس شما چه مرگتان است که نمیزارید؟ این همه کار می‌خواهد بکند حالا بخاطر یک مدرک دکترای ناقابل که پولشو داده و زحمت کشیده بهش میگید متقلب و دروغگو؟ شما چقدر بی‌ صفت و بی‌ چشم و رو هستید مگر ندیدید همین که انتخاب شد دلار ارزان شد ( حالا اگر دوباره رفت بالا تقصیرِ دولتِ ناکارامدِ احمدی نژاد است)؟ مگر کورید و ندیدید تیمِ ملی‌ به جام جهانی‌ رفت؟ مگر ندید به کسی‌ کاری نداشتند وقتی‌ توی خیابان‌ها شادی میکردند؟ شما جنگ طلب‌ها و مجاهدینِ سلطنت طلبِ فحاشِ تحریمی چی‌ از جان ما رأی دهندگان می‌خواهید؟ ۳۴ سال جونتون را برداشتید و فرار کردید از کشور و کاری نکردید، اونوقت دکتر روحانی که همه این ۳۴ سال در داخل کشور بود را تخطئه می‌کنید؟ خجالت بکشید اونجا نشستید و میگید لنگش کن





jeudi 27 juin 2013

مجانی‌ نعشه شوید







عکس‌ها از خبرگزاری فارس


روزِ چهار شنبه برابر با ۵ تیر ماه، یک صد تن (۱۰۰،۰۰۰ کیلوگرم) موادِ مخدر در تهران به آتش کشیده شد و در نتیجهٔ این آتش بازیِ نیرو‌های مقتدرِ نظامِ اسلامی هزاران تن دود و مواد سمی به آسمان تهران افزوده شد. حالا مردم تهران علاوه بر آلودگی  هوای ناشی‌ از دودِ کارخانه‌ها و دود ماشین ها، تا چند روز دودِ ناشی‌ از سوختنِ موادِ مخدر را هم استشمام میکنند. نیرو‌های مقتدرِ دایره کشفِ موادِ مخدر و نیروی انتظامی و سایر ارگان‌های مرتبط به اینکار یک حال اساسی‌ به مردم دادند که بتوانند بطور مجانی‌ نعشه بشوند و مواد مخدر تا چند روز بر سر سفره همگان باشد.
از نظامِ مقدس بخاطرِ گران نشدن مواد مخدر در چند سال اخیر باید تشکر کرد که حداقل در این یک قلم جنس (اون هم جنسِ اعلا ) هوای مردم را داشته و توانسته قیمت‌ها را کنترل و داخل سبدِ خریدِ روزمرهٔ بسیاری از خانواده قرار بدهد.
 البته اینکه چطور این مواد با این حجم وارد کشور میشود و خرید و فروش میشود و در اختیار مردم قرار می‌گیرد و تازه در صد کمی‌ از توسط نیرو‌های مربوطه ضبط و امحأ میشود، جای بحث نیست چون راه‌های ورود را برادرانِ قاچاقچی ( منظور برادران سپاه نیست الکی‌ شانتاژ نکنید) هموار کرده اند.


mercredi 26 juin 2013

باید روی لباست یا زهرا، یا فاطمه، یا علی‌، یا ابوالفضل، یا حسین، یا مهدی ووو ... مینوشتی






باید روی لباست یا زهرا یا فاطمه یا علی‌ یا ابوالفضل یا حسین یا مهدی یا یا یا ... مینوشتی آنوقت اگر با مایو هم شنا میکردی مشکل نبود.
آخر چه معنی دارد یک ورزشکار(آن هم زن) در کشورِ اسلامی رکورد بزند و اسامی اهلِ بیت را همراه نداشته باشد؟ یا حداقل اسم منوّرِ آقا ( امام خامنه‌ای ) را مینوشتی!! مگر ندیدی توی تظاهرات‌های حکومتی و مراسم و جشن‌های حکومتی حجاب و لباس و آرایش و مًد مشکل نیست؟


بالا و پایین کشیدن دلار و ذوق مرگ شدن بعضی‌ ها








این روز‌ها سایت‌های حامی‌ و طرفدار و متحد و خوشحال از برنده شدن روحانی چه غوغایی به پا کرده بودند که هنوز روحانی نیامده دلار ارزان شد و احتمال دارد همه چیز به روال عادی برگردد و این نشانه سازش در برنه اتمی و تحریم‌ها میروند و ده‌ها تحلیل و تفسیر و کارشناسیِ دیگر.
 حال با بالا رفتن دوباره قیمت دلار منتظر هستیم عکس‌العمل آنها را ببینیم و بشنویم که این‌بار چه میگویند و تقصیر چه کسی‌ است.
اگر دلار گران شود تقصیر احمدی نژاد و اگر ارزان شود از برکت روحانی و انتخابات و امید



mardi 25 juin 2013

ماله چیست و ماله کشی‌ به چه کار می‌‌آید؟








ماله ابزاری است که در ساختمان سازی و تعمیرِ آن موردِ استفاده قرار می‌گیرد، البته کاربردِ اصلی‌ آن کاملا با این موضوع (ساخت و ساز) تفاوت دارد.
ماله وسیله است که برای پوشاندنِ عیب‌ها و نکات سیاه و لکه‌های ننگ از روی سیاست مدار‌ها یا اشخاص مطرح و کله گنده استفاده میشود، این کار شغلی‌ بی‌ نهایت سخت و خطرناک و در عین حال مستلزمِ داشتن خصلت‌هایی‌ مانندِ پررویی، وقاحت، بی‌ منطقی‌، بی‌ شرفی و پول دوستی‌ است. کسانی که معمولان از این ابزار استفاده میکنند قبلان دوره‌های دستمال کشی‌ و برق اندازی کفش و چیدن بادمجان دور قاب و چاپلوسی را با درجات بالا گذرانده اند و به همین دلیل در امر ماله کشی‌ میتوانند مفید واقع بشوند.
ماله کشی‌ بر هیچ اصلی‌ استوار نیست و هیچ گونه قوانین و منطقی‌ نمی‌خواهد، فقط کافیست ارباب در خطر باشد و پا به میدان میگذارند و زمین و زمان را چنان میدوزند که آخرِ سر بر اثر گرد و غبارِ زیادِ ماله کشی‌ جای متهم با شاکی‌، متهم با افشاگر، متهم با شاهد، متهم با قربانی، متهم با قاضی، متهم با دادستان و غیره عوض میشود و بدین صورت ارباب نجات پیدا کرده و یک روز پرکار و پر از ماله کشی‌ به پایان می‌رسد.

چیدن بادمجان دورقاب =  بادنجان دور قاب چین




 

dimanche 23 juin 2013

گردهمایی مجاهدین و صرفِ هزینه‌های هنگفت برای قدرت نمایی






سالِ اول که به فرانسه آمده بودم با یک ایرانی آشنا شدم که بعضی‌ وقت‌ها تلفنی با هم حرف میزدیم و احوال‌پرسی میکردیم، تا اینکه یک روز زنگ زد و گفت یک تجمع ایرانیان در حومهٔ پاریس برگزار میشود اگر تونستی بیا هم فال است و هم تماشا.
تا لحظه آخر نمیدونستم گردهمایی ایرانیان مربوط به مجاهدین است و خلاصه رودربایستی گرفت و رفتیم داخل، از هر ملیتی آنجا بود از کرد‌های عراق گرفته تا ترک‌های ترکیه و از آفریقایی گرفته تا عرب، خلاصه چند دقیقه چرخی زدم و گفتم بپرسم چرا اینجا از همه ملیت‌ها جمع شدن.
از کرد‌های عراق پرسیدم که از سوئد آمده بودند، یکیشون گفت که ما از سوئد آمده ایم و گفتند ۴ روز شما رو به پاریس می‌بریم و تنها یک بعدازظهر با ما در یک مراسم هستید و بعد آزاد هستید هرجا می‌خواهید بروید و رفت و برگشت و هتل و غذا و سایر امکانات از طرف ما.
با دوستِ تازه آشنا شدهٔ کردِ عراقی رفتیم با عرب‌ها حرف زدیم یکی‌ از آنها گفت من از دانمارک اومدم و شرایط همان شرایط دوستِ کرد بود، فقط با تفاوت اینکه اونها خانوادگی اومده بودند.
خلاصه ترک‌ها و آفریقایی‌ها هم همین شرایط را داشتند البته با یک روز بیشتر و یک روز کمتر به اقتضای شرایط و طلبِ بیشتر یا کمتر.
از پاریس هم خیلی‌‌ها آمده بودند که بیشتر آنها کرد‌های عراق و افغانی بودند که منتظر بودند مراسم تمام شود و اگر جای خالی‌ بود با اتوبوس‌های آنها به کشورِ دیگری بروند و اکثر آنها هلند و آلمان رو در نظر داشتند و کنار اتوبوس‌های این ۲ کشور ایستاده بودند.
در آن مراسم هرگونه خوردنی و نوشیدنی مجانی‌ و فراوان بود طوری که بعضی‌ از خانواده‌ها ده‌ها ساندویج و نوشیدنی توی پلاستیک و جعبه گذاشته بودند و برای روز‌های آینده ذخیره کرده بودند.
اما در داخل سالن و در حین صحبت‌ها و مراسم صندلی‌‌های جلو مربوط بود به اعضای مجاهدین و کادر‌های آنها که برای فیلمبرداری چهرهٔ مراسم مجاهدینی باشد، و برای هر یک نفر که داخل اون سالن بزرگ بود ده‌ها پلاکارد و پرچم و عکس و جلیقه‌های با عکس مسعود و مریم رجوی وجود داشت که بین حاضرین پخش میشد، حدودِ ۵۰ صندلی‌ مجهز به دستگاه‌های ترجمه سمتِ چپِ سالن بودند که به زبان‌های فرانسه، آلمانی‌، انگلیسی‌ و اسپانیایی حرف‌های سخنوران را ترجمه میکرد.

نوشته بالا مشاهدات عینی خودم از گرد همائی مجاهدین در پاریس است.


 هرگونه گونه استفاده و سؤ استفاده سایت‌های رژیم از این نوشته ممنوع است.




یک بام و دو هوا - تحریمِ انتخاباتِ مجلس و شرکت در انتخاباتِ ریاست جمهوری





اکثر اینهایی که با انتقاد از روحانی رگِ غیرتشون باد میکنه و شروع می‌کنن به ماله کشی‌ اعضا ستاد و مزد بگیر‌های مجازی  ایشان هستند که البته هر ۴ سال و برای یک نفر پستون به تنور میچسپانند. اکثر اینها برای انتخاباتِ مجلس تحریم را تبلیغ میکردند و اصلا نگران یک دست شدن مجلس نبودند بلکه می‌خواستند در نمایش فریب شرکت نکنند، اما همه آنها یهو شدن مبلّغ تبلیغِ انتخابات ریاست جمهوری انگار ارگان‌ها و نهاد‌های برگزار کننده انتخابات عوض شدن یا در کشوری غیر از ایران برگزار میشود!
جملاتِ پایین طبق توجیه‌های آنها نوشته میشود که میگویند با انتخابِ فلانی‌ برای رئیس جمهور فلان کار یا فلان چیز تغییرِ جزئی پیدا می‌کند و همین جزئی و ناچیز برای ما کافی‌ است.
باید از این دوستان پرسید چرا انتخاباتِ مجلس که اگر منصف باشیم اشخاص درون مجلس میتوانند از ده تا رئیس جمهور موثر تر باشند برای مردم و میتوانند با رأی‌ها و حرف‌هاشون و عملکردشون سمت و سوی کار‌های دولت و انتخاب وزیر و قانون و مشکلات مردم و و و را تغییر بدهند یا تأثیر گذار باشند، را تحریم کردید و گذاشتید مجلس یک دست شود و آن نصفه نماینده هم که بعضی‌ اوقات از درد و رنجِ مردم ومشکلات آنها می‌گفتند و جلو دولت می‌توانستند قد علم کنند را دریغ کردید؟ چرا گذاشتید مجلس یک دست شود تا بهتر بتوانند قوانین و وزرأ را مطابقِ میل خودشان (همان خودشان که همیشه شما میگوید) انتخاب کنند و هیچ مقاومتی در مجلس نداشته باشند؟
اگر میگوید مجلسی‌ها از خودشان و انتخاب خودشان است که خوب رئیس جمهور هم از خودشان و انتخاب خودشان است.
اگر میگوید انتخابات دمکراتیک و آزاد نبود، خوب انتخابات رئیس جمهور صد مرتبه از آن بدتر بود
اگر میگوید آنها نمیتوانند کاری بکنند، خوب رئیس جمهور هم نشان داده است که نمیتواند کاری بکند.
هرچند مجلس اگر هیچ کاری نکند میتواند با موضع گرفتن و رأی مثبت یا منفی‌ دادن به و بعضی‌ قوانین و مصوبه ها و وزرا حداقل در انتخاب بعضی‌ قوانین و مصوبه ها و وزرأ نقشی‌ داشته باشند و آن شخصی‌ را انتخاب کنند که بهتر و لایق تر شاید باشد.
اگر میگوید لایق در حکومت جایی‌ ندارد، خوب چرا فکر می‌کنید کاندیدا‌های ریاست جمهوری لایق تر هستند؟
یک حساب ساده است، در این رژیم به میزانِ جنایت و سرسپردگی پست و مقام داده میشود، و هرکس مقام و پست بالاتری داشته باشد از این ۲ منظر از سایرین بهتر بوده است و این کاملا برای تمامِ رد شدگان از فیلترِ شوری نگهبان صدق می‌کند و استثنا هم ندارد.
پس چرا باید برای انتخاباتِ رئیس جمهوری تبلیغ کرد که بزرگترین و کله گندترین جانیان و فاسدان و سرسپردگان در آن هستند ولی‌ برای مجلس باید تحریم کرد؟


vendredi 21 juin 2013

یک سٔوال از بالایار‌های وقت شناسِ تبر به دست





بالایاری که در عرضِ ۲۴ ساعت ۵ بار موضوعِ داغِ مربوط به سابقه دکتر! روحانی را حذف کرد بعد از یک روز وقتِ عوض کردنِ عکسِ موضوعِ داغِ مربوط به تبریکِ خاتمی را نداشته است؟
حال از این بگذریم که چرا باید موضوع داغ حذف بشود و آیا حق دارند با وجود لینک‌های متعدد و متفاوت و قانونی‌ موضوع را حذف کنند یا نه. سٔوال اینه که چطور برای آن موضوع آنگونه سریع و تبر به دست هستند ولی‌ برای موضوع دیگر که عکسی‌ کاملا نامرتبط به موضوع انتخاب شده و کاملا عمدی بوده است هیچ گونه پیشگیری و تعویضی انجام نگرفته است؟

jeudi 20 juin 2013

تقدس و بت سازیِ ما ایرانی ها





برای ما ایرانی‌ها تقدسِ ۱۲۴۰۰۰ پیامبر و الله و ۱۲ امام و زرتشت و دین‌های متفاوت و رنگارنگ کافی‌ نبوده است و به مختصات زمان اشخاصی‌ معمولان تبدیل به بت و خدایِ مردم شده اند، در قدیم پادشاهان و حکومت گران بودند و تا حدی هم آخوند‌ها و شیخ و مبلغینِ دین ولی‌ آنچه امروز رخ میدهد و دیده میشود جالبتر از همه آنهاست، خیلی‌ وقت‌ها اشخاصی‌ بت میشوند که حتی فکر کردن در مورد آن شخص هم انسان رو اذیت می‌کند چه برسد به اینکه بخواهیم از آن شخص طرفداری کنیم یا در یک سمت قرار بگیریم.
روزگاری خمینی را برای فرار از اعدام مرجع کردند و از مهلکه خلاص شد بعد بخاطرِ انقلاب و از بین بردنِ حکومتِ شاه ازش حمایت کردن و از یک روحانی روضه خان به یک رهبر تبدیل شد، همین خمینی چند سال بعد تبدیل به بتی شد که حرف زدن راجع بهش امکان پذیر نبود و حکم اعدام و زندان داشت، گفتند رفسنجانی بهتر است رئیس جمهور شد چنان ر...د به مملکت که گفتند یکی‌ بیاد حداقل مثلِ این گند نزنه، خاتمی آمد و از یک بدتر تبدیل شد به آزادی خواه و کم کم چنان طاقدیس شد که نقدِ بر خاتمی همان و توهین و افترا و محکوم به نفهمی و خشونت طلبی و خارج نشین همان، و امروز خاتمی از قدیسان است. احمدی نژاد آمد و چنان گند زد که گفتند مهم نیست کی‌ بیاید فقط این نباشد و موسوی و کروبی مطرح شدند، اوایل بد بودند و کم کم به قدیس تبدیل شدند، امروزه اسمِ موسوی را باید با پیشوند و پسوند گفت واگر نه همان ماجرای خاتمی تکرار میشود.
برای ۴ سال بعد گفتند روحانی می‌آید و هرچند فلان است و فلان بود و فلان نیست اما بهتر از احمدی نژاد و جلیلی است، و میبینیم که از روحانی که فعلا بود و فلان است و فلان نیست تبدیل به قدیس جدید شده و بنفش الهی در دنیای مجازی چماق به دست آمادهٔ سرکوب مخالفان و منتقدین و کسانی که شبهه و شکی در مورد گذشته و مدرکِ روحانی دارند، هستند.
و تقدس گرایی و قدیس سازی در بین تمام گروه‌ها و احزاب دیده میشود.
تقدسِ منصور حکمت برای کمونیست ها
تقدسِ رضا پهلوی برای سلطنب طلب ها
تقدسِ کروبی و موسوی برای جنبش سبزی ها
تقدسِ روحانی برای جنبشِ بنفشی‌ها ( که در حال تکمیل شدن است)
تقدسِ مریم و مسعود رجوی برای مجاهدین
تقدسِ خامنه‌ای برای بسیجی‌ ها
تقدسِ خاتمی برای اصلاح طلب‌های دوم خردادی
 و ده‌ها شخصِ دیگر که در جامعه ایرانی تبدیل به قدیس شده اند و بی‌ دلیل نیست که روز به روز وضع مان بدتر و کشور به سمت نابودی میرود



عروسِ تعریفی (روحانی) گ...و (تروریست) از آب دراومد






* طبقِ شهادتِ ابولقاسم مصباحی و کیفرخواست رسمی دادستان آرژانتین ، عملیاتِ تروریستی آمیا که در ۱۸ ژوئیه ۱۹۹۴  انجام شد و هدفِ آن مرکزِ همیاری یهودیان در شهرِ بوینس آیرس ( آرژانتین) بوده به فرمانِ دستورِ خامنه‌ای و به امضای اعضای شورای عالی امنیت ملی عملی‌ شده است، که در بین آنها اسمِ "حجت السلام دکتر! حسن روحانی " رئیس جمهور جدیدِ رژیمِ اسلامی دیده میشود.
لازم به ذکر است که در این عملیاتِ تروریستی ۸۵ نفر از شهروندان یهودی آرژانتین کشته شدند و تا به امروز ایران از توضیح و استرداد متهمینِ این جنایت خودداری کرده است و هرگونه دست داشتن در این عملیاتِ تروریستی را رد کرده، * اما در مارس ۲۰۰۷ و پس از مدت تقریباً سیزده سال از انفجار، دادستانی کل آرژانتین درخواست صدور حکم جلب نه نفر از جمله علی‌اکبر هاشمی رفسنجانی و علی‌اکبر ولایتی توسط پلیس بین‌الملل را صادر کرد.
اینترپل برای شش تن از این فراد حکم جلب بین‌المللی صادر کرد. این افراد عبارتند از:
 *
لینکِ خبر از سایت‌های خارجی‌
لینکِ  واشنگتن تایمز
لینکِ یک
لینکِ دو



 

mardi 18 juin 2013

شعار پراکنی پولی در جشن و پایکوبی بعد از صعود تیم ملی‌ به جامِ جهانی‌: پا قدمِ روحانی، رفتیم جامِ جهانی‌





عمله‌های نفوذی رژیم بین مردم کارشان این است که در بین شعار و اعتراض مردم با طرح و بانگِ شعارِ مطلوبِ اربابشون مردم را گمراه کنن، در همین ویدئو به وضوح دیده میشود که شعارِ " بدون هیچ دلیلی‌، خاک تو سرِ جلیلی" مردمی بود و همه می‌گفتند ولی‌ شعارِ " پا قدمِ روحانی، رفتیم جامِ جهانی‌" کاملا ستادی و پولکی است.
و چه خوب و به موقع صدای آن دختر که پشتِ فیلمبردار بود و به همراهی دیگران شعارِ مرتجعأنه و مسخرهٔ " پا قدم روحانی، رفتیم جامِ جهانی‌" را ناکام کردند و اجازه ندادند عمله‌های پولکی از فرصت برای تبلیغ خرافات و عقب افتادگی استفاده کنند و  تلاشِ بازیکن‌های تیم ملی‌ را که با آن دشواری و استرس و مشکلات و شرایط توانسته بودن به جامِ جهانی‌ بروند را به نفع یک آخوندِ مفت خورِ متقلب (مراجعه شود به مدرک دکترای ایشان و اشکالاتِ جدی در این ادعا) رنگ کنند و در دهان مردم شیرین کنند و با شعارِ "امشب شبِ شادیه، جای ندا خالیه" آنرا مهار کردند.

حرفی‌ با مانا نیستانی در ستایش از مسعود بهنود




کاریکاتور از آریا

اگر چند مدت بعد شرکت در انتخابات نتیجه عکس بدهد و کشور به طرف نابودی هرچه بیشتر برود، باز هم ایشان را تجلیل میکنید؟ اگر روحانی بدتر از احمدی نژاد و سایر رئیس جمهور‌های رژیم اسلامی عمل کرد و نتوانست یا نگذاشتند مسلهٔ تحریم‌ها و پروندهٔ اتمی‌ که مستقیماً در دست رهبر و سپاه است، را حل کند باز انتخاباتی دیگر برای شرکت وجود دارد؟ چند انتخابات باید شکست مردم را شاهد بود؟ ۳۴ سال کافی‌ نیست؟ آیا رأی دادن تحتِ قانون اساسی‌ رژیمِ ایران و تحتِ نظرِ شورای نگهبان و نظارت سازمان‌های نظامی امنیتی سپاه و بسیج و اطلاعات نتیجه‌ای برای مردم در بر دارد؟ انتخاباتی که هرجا میخهند تقلب میکنند هرکسی را که خواستند رد صلاحیت میکنند و هرطور خواستند برگزار میکنند برای روشنفکران جای شبهه در شرکت یا تحریم می‌گذرد؟ آیا روشنفکران و روزنامه نگاران ایرانی باید همرنگِ جماعت شوند یا فریاد و  تفکری بالاتر از عامهً مردم که ۳۴ سال است زیرِ بمبارانِ تبلیغی و سرکوب و خفقان زندگی‌ میکنند؟

 اینکه خودت رو مخالف رژیم بدانی و خارج از کشور هم باشی ولی باز خودت را محدود به قوانین و باند های حکومت کنی جای افتخار است؟ اینکه بی بی سی که با مالیات مردم انگلیس تامین میشود را تریبون تبلیغی برای کاندیدای ریاست جمهوری کنی، افتخار دارد؟ اینکه علیرغم  دانستن سابقه افراد باز هم مردم را تشویق به ایستادن پشت شخص کنی افتخار دارد؟ انتخابات برای چی و چرا؟ آیا جناب آقای بهنود آنقدر که برای شرکت درانتخابات تبلیغ و تفسیر و تحلیل میکند برای جنبش های اجتماعی و صنف های کارگری و سایر اقشار همت میکند؟ آیا تا بحال برای اعتصاب در حد یک شرکت کاری کرده است؟ آیا انقدری که برای کاندیدا های ریاست جمهوری تبلیغ میکند برای اعتراض های قشر آسیب پذیر جامعه اهمیت قائل شده است؟ در ۲ ماه گذشته بیشتر از ۲۰ اعتراض کارگری و اعتصاب و راهپیمایی در شهر های مختلف ایران برگزار شده است پیام آقای بهنود برای آنها چی بوده؟ چرا به جای چسپیدن به صندوق های رای در صدد بال و پر دادن به آنها نبوده؟ چند برنامه در مورد این قشر تهیه شده است؟ چند تحلیل گر و روشنفکر را آورده تا در این مورد حرف بزنن؟ آیا تغیر فقط از راه رای دادن امکان پذیر است؟


در همین کشوری که ایشان هستند و سایر کشور های اروپایی قبل از اینکه به انتخابات برای تغیر فکر کنن اعتراض و تجمع و راهپیمایی اساس تغیر است، تا نسبت به قانون یا مصوبه یا لایحه اعتراضی شکل نگیرد این صدا در پارلمان های ان کشور ها شنیده نمیشود، حال در ان کشور ها انتخابات تا حد معقول و قابل اتکا آزاد است و دموکراتیک برگزار میشود ولی هیچگاه ظرفیت های اعتراض و تجمع و مخالفت علنی برای روز انتخابات گذاشته نمیشود و در زمان و مکان مناسب صورت میگیرد، ولی چرا روشنفکران و روزنامه نگاران ایرانی به جای ایجاد کمپین های حمایتی و کنش های هم جهت با اعتراض های قشر زیرین جامعه که اتفاقا تمام این سختی ها و فشار ها بر روی آنان است و آنان را هرچه بیشتر له میکند برنامه ای جز شرکت در انتخابات ندارن؟ آن هم انتخاباتی که به دفعات زیاد و پی در پی شاهد تقلب و سوء استفاده و سرکوب و تحمیل و زور و فریب و ریا و وعده های تو خالی بوده است. چرا آنها در مواجه با مشکلات این اقشار صرفن به چند خبر کوتاه و ناچیز بسنده میکنن ولی برای یک انتخابات که دلقکی می اید و دلقکی میرود ماه ها برنامه ویژه دارند؟


آقای بهنود و همفکرانش باید به جای صبح زود ایستادن جلو سفارت برای رای دادن یک صبح زود در تظاهرات کارگران فرانسه یا انگلیس یا آلمان و هلند و سوئد و نروژ شرکت کنن که برای حمایت از کارگران ایرانی هرساله برگزار میشود و به جای روشنفکران و روزنامه نگاران ایرانی آنها از قشر آسیب پذیر و همیشه تحتِ آزار و اذیت دفاع میکنند. آری کوچک ترین رویداد و ناچیز ترین تاریخ که مربوط به رای دادن باشد شامل برنامه ویژه و تحلیل و تفسیر و خبر های دسته به دسته است اما دریغ از یادبودی برای کارگران خاتون آباد که به دست نیروی انتظامی کشته شدند و خانواده های آنان را گروگان گرفتند تا قضیه مسکوت بماند، تمام دنیا اعتراض کرد, تمام سندیکا ها و اتحادیه های دنیا بیانیه دادن و هرسال آن را گرامی میدارند اما از چشم امثالِ بهنود دور و ناچیز است!! چرا؟ بخاطر اینکه از کانون قدرت و تفکر ارباب منشی و چسپیدن به زالو ها بدور است، برای اینکه در آنجا چیزی برای معروف شدن و بزرگ شدن و روزی خوری نیست و کسی یک پوند بخاطر این موضوع نمیپردازد.



vendredi 14 juin 2013

باتوم‌های دوران اصلاحات هم از جنسِ همین باتوم‌های امروزی بودند


عکس مربوط به اعتراضاتِ سال ۸۸ در تهران است



۲۶ اسفند ۱۳۷۷ دوران اصلاحات بود و عبدالله اجلان توسطِ حکومت ترکیه دستگیر شده بود، کرد‌های ایران توی تمام شهر‌های کرد نشین از فرمانداری‌ها و مراکز مربوطه  مجوز برای راهپیمایی گرفتند، و ۲ روز بعد از دستگیری اجلان در تمام شهر‌های کرد نشین راهپیمایی آرام و فقط با  پلاکارد و خواندن بیانیه برگزار شد، در شهرِ ما (بوکان در آذربایجان غربی ) هم همین روال برقرار بود تا اینکه هنگام خواندن دوّمین بیانیه که اگه اشتباه نکنم از طرف معلمان شهر بود که بسیج و اطلاعات ریختند و به همراهی نیروی انتظامی شروع کردن به کتک زدن و دستگیر کردن، در عرضِ ۲۰ دقیقه جمعیت از مقابل فرمانداری پراکنده شدن و در دسته‌های کوچک به خیابان‌ها فرار کردن، هرجا می‌رفتیم خیابان‌ها بسته بود و نیرو‌های بسیج و انتظامی آنجا را گرفته بودند، از توی مدرسهٔ "ابوریحان بیرونی" که دورهٔ راهنمایی را آنجا گذرانده بودم دوستام و هدایت کردم به داخل که بتونیم از درِ پشتی‌ِ کوچیک فرار کنیم، رفتیم و بعد به خیابانِ بیرون از شهر رفتیم که بتونیم از درگیری دور باشیم، نیرو‌های انتظامی فهمیدن و ما رو دنبال کردن، نزدیک به ۱۰ تا ۱۵۰ نفر بودیم که از طریق پلی‌ که شهرکِ امیرباد را به شهر وصل میکرد به امیرباد رفتیم اون شهرک فقط با ۲ پل به شهر وصل بود و ما سعی‌ کردیم از پل دوم به شهر برگردیم که روی پل ماشین‌های بسیج و گشت و نیروی انتظامی حاضر بودند و از پشت هم که داشتن به ما نزدیک می‌شدند، چاره‌ای نداشتیم جز اینکه به پل حمله کنیم، شروع به سنگ پرت کردن کردیم که با شلیک گلوله طرف شدیم، یک نفر رو خودم دیدم که تیر به سرش خرده بود و بعد از چند دقیقه همه به طرف پایین پل رودخانه بود فرار کردیم، عمق رودخانه زیاد و آب سرد بود ولی‌ مجبور بودیم به آب بزنیم، خلاصه انهایی که شنا بلد بودند به آن طرف آب رفتیم و بقیه دستگیر شدند. اون روز توی شهر سنندج بیش از  نفر کشته شده بودند و هلیکوپتر بر فراز شهر بود، ولی‌ توی شهرِ ما یک نفر جان باخت و تعداد زیادی هم دستگیر شدند که تا  سال بعد از آن هم خبری از هیچ کدام نبود.
طبقِ آمارِ غیرِ رسمی‌ در مجموعه نزدیک به  نفر در شهر‌های کرد نشین کشته شدند و بیش از  هزار نفر دستگیر شده بودند.
روز‌های بعد از این هیچ کسی‌ در خانه امنیت نداشت طبق گفته خانواده و دوستام تعداد زیادی از هم محله‌ای هام شب دستگیر شده بودند، من بعد از ظهر همان روز به اصرار خانواده همان روز به شهرِ مهاباد رفتم و مدتی‌ اونجا ماندم.