samedi 21 décembre 2013

مجمعِ پر تناقضِ سازمانِ ملل!








مجمعِ عمومی‌ سازمانِ ملل در حالی‌ طرحِ حسن روحانی ( مبارزه با خشونت و افراط گرایی ) را تصویب کرد که چند روز قبل همین مجمع علیه نقض حقوق بشر در ایران قطعه نامه تصویب کرده بود، وقتی‌ در چنین جایی‌ به آن‌ رتبه و جایگاه چنین تناقض‌هایی‌ باشد دیگر باید گریست به حال مللی که شاید چشمی به این سازمان بین‌المللی داشته اند.
حال باید پرسید این مجمع بفکرشان نرسید بپرسند جنابِ روحانی که که چنین طرحهایی‌ را پیشنهاد می‌کند برای جامعه جهانی‌ چطور در داخلِ کشورش ذره‌ای از آن دیده نمی‌شود و خشونت و افراطی گرایی سرتاسرِ این کشور را فرا گرفته و در ابعادِ وحشتناک مردم را دچارِ آن کرده اند!!!

شاید هم نقضِ سیستماتیک و گستردهٔ حقوقِ مردم ایران به نظرِ اعضای این مجمع خشونت و افراط گرایی نیست!!
یا احتمالا حمایتِ حکومتِ ایران از احزابِ تروریستی حزب الله و حماس و همچین تشکیل سپاه قدس و سایرِ شبکه‌های تروریستی در خارج از کشور را ترویج و استحکامِ افراطی گرایی نمی‌دانند



vendredi 6 décembre 2013

لباسِ مبارزهٔ مسالمت آمیزِ "ماندلا" به تن اصلاح طلب‌ها زار میزند





در یک روزِ گذشته چندین جا خواندم که ماندلا را با مبارزهٔ مسالمت آمیزش کم و بیش با اصلاح طلب‌های حکومتی مقایسه میکنند، البته این بحثِ جدیدی نیست و در سالِ ۸۸ نیز تئوریسین‌های اصلاح طلب چه داخلی‌ و چه خارج از کشور سعی‌ میکردند با نشان دادنِ قسمتِ مبارزهٔ مسالمت آمیزِ ماندلا اینگونه القا کنند که در برابرِ این رژیم هم مثلِ همان رژیمِ آپارتاید میشود مبارزه کرد.
این گفته چندین مشکلِ اساسی‌ برای مقایسه دارد که تا آنجایی که که اطلاع دارم سعی‌ می‌کنم به آن بپردازم، البته این نوشته به هیچ وجه زیرِ سٔوال بردنِ مبارزاتِ ماندلا و مردم آفریقایی جنوبی نیست، بلکه تنها روشن کردنِ شیادیِ اصلاح طلب‌ها در متوسل شدن به ماندلا مدِّ نظر است.

۱ - ماندلا رهبری اومخونتو وسیزوه (به معنای «نیزه ملت»، و نیز با علامت اختصاری “MK”) شاخه نظامی کنگره ملی آفریقا (ANC) را که خود یکی از بنیانگذاران آن بود بر عهده داشت و تا زمانِ دستگیری در این مقام بود و عملیات‌های خرابکارانهٔ زیادی توسطِ این شاخهٔ نظامی صورت گرفت و حتی تاره‌هایی‌ تدوین کرد که اگر فعالیت‌های خرابکارانه جواب ندهد و رژیمِ آپارتاید همچنان وجود داشت به جنگِ چریکی روی بیاورد.

پس میبینیم که حتی ماندلا هم تنها مبارزهٔ مسالمت آمیز را رهبری نمیکرد بلکه بعد از قتلِ عامِ شارپ ویل در سالِ ۱۹۶۰ که ۷۰ نفر کشته شدند و ۲۴۰ نفر زخمی شدند مبارزهٔ مسلحانه را آغاز کرد و این مبارزه کماکان حتی بعد از زندانی شدنِ ماندلا در قالب جنگ‌های چریکی با رژیمِ آپارتاید ادامه داشت. اما در طولِ این ۳۴ سال چند بار اینگونه قتل و عام‌ها در ایران صورت گرفته است؟ یک بار؟ دو بار؟ سه بار؟
  • الف - قتل و عامِ اوایل انقلاب ( اعدامِ مسئولینِ رژیمِ قبلی‌ و سایرِ تسویه حساب‌های شخصی‌ و گروهی که تحت همان نام صورت می‌گرفت) که بعضی‌‌ها آنرا هزاران نفر برآورد میکنند و آمارِ دقیقی‌ از آن در دست نیست.
  • ب - قتل و عامِ مردمِ ترکمن صحرا.
  • پ - قتلِ و عام مردمِ کردستان.
  • ت - قتل و عامِ مخالفین سیاسی در تظاهرات‌ها و سرکوبِ شدید تمامِ احزابِ سیاسی.
  • ث - قتلِ عامِ تابستانِ ۶۷ و کشتنِ هزارانِ زندانی سیاسی.
  • ج - قتلِ و عامِ تظاهراتِ مردم شهرِ سنندج و سایر شهر‌های کردستانِ ایران که بخاطرِ دستگیریِ عبدالله اوجلان راهپیمایی با مجوز برگزار کردند، هرچند آمارِ دقیقی‌ در دسترس نیست اما بعضی‌ آمار از کشته شدنِ بیش از ۲۰ نفر و دستگیری هزاران نفر و مفقود شدن ده‌ها نفر خبر می‌دادند.
  • چ - حمله به کوی دانشگاه در ۱۸ تیرِ ۱۳۷۸ که چندین دانشجو کشته و صد‌ها دانشجو زخمی و بازداشت شدند.
  • ح - سرکوبِ خونینِ تظاهرات‌های مردم در سالِ ۸۸ و همینطور تکرارِ حمله به کوی دانشگاه، آمارِ غیرِ رسمی‌ از کشته شدنِ بیش از نفر و بازداشت هزاران نفر خبر میدهند.
و ده‌ها موردِ دیگر که به شخصه حضور ذهن ندارم یا اطلاع از آن در دست نیست، مخصوصا در مناطقی که رژیم سانسور خبری بیشتری را در آن حکم کرده است.


۲ - ماندلا هیچ گونه اعتقاد و التزام و دل و دلبری با نظامِ آپارتاید نداشت و کوچکترین شکی نداشت که این رژیم باید برود و در این میان هیچ سازشی یا مصلحتی را نپذیرفت و هیچ وقت دل به مرحمتِ آن رژیم نداشت که در صورتِ شریک بودن در قدرت از مخالفت دست بردارد.

۳ - ماندلا و دوستانِ مبارزش هیچ نقشی‌ هم بوجود آمدن آن رژیم و قدرت گرفتن و شاخه دوانیدنِ آن رژیم در تمامِ عرصه‌های سیاسی، اقتصادی، نظامی، جاسوسی، سرکوب، جنایت و محدود کردنِ کشور نداشتند و ستایش گرِ بنیانگذار آن رژیمِ آپارتاید نبودند و برای دور ماندن از حملهٔ رژیم به آن متوسل نمیشدند.

۴ - حتی رژیمِ آپارتاید هم قابلِ مقایسه با رژیمِ اسلامیِ حاکم بر ایران نیست، زیرا رژیمِ ایران چنان جنایت‌ها و تبعیض‌ها و سرکوب‌ها و محدود کردن‌ها  داشته و دارد که در مقایسه با رژیمِ آپارتید میشود گفت رژیمِ آپارتایدِ آفریقای جنوبی را هم روسفید کرده است.
  •  تبعیضِ قومی
  •   تبعیضِ جنسی‌
  •  تبعیضِ دینی
  •  تبعیض نژادی

هر ۴ دلیل که در بالا اشاره کردم (البته دلیل‌های دیگر هم میتواند باشد) فاصله و خطِ متمایز و تفاوت‌های بینِ مبارزهٔ ماندلا و اصلاح طلبی در ایران ( توسطِ اصلاح طلب‌های حکومتی) را نشان میدهد و به وضوح میبینیم که آنچه ماندلا برایش مبارزه کرد و تمام عمرش را به پایش گذاشت چیزی فراتر و کاملا متفاوت از آنچیزی است که تئوریسین‌های اصلاح طلبِ داخلِ کشور و خارج از کشور سعی‌ می‌کنن با آویزان کردنِ خود به آن کلاهی برای خود دست و پا کنند.


lundi 25 novembre 2013

کره شمالی چگونه هسته ای شد؟ آیا ایران هم به همان راه میرود؟






در لینکی‌ که بالاتر ارجاع دادم چگونگی اتمی‌ شدنِ کرهٔ شمالی‌ تا حدی معقول شرح داده میشه و نکتهٔ قابلِ توجه این است که همین کار‌ها که آن زمان کرهٔ شمالی‌ میکرد و همان توافق‌ها و همان برخورد‌ها دقیقا در حالِ حاضر تکرار میشود، کرهٔ شمالی‌ بار‌ها توافق‌های بزرگ و "تاریخی‌ " را انجام داد و بار‌ها تعهداتی کاملا جدی را داد و هر بار هم برای وقت خریدن و کم کردنِ فشار بوده است.

سیاستِ کلی‌ کرهٔ شمالی‌ و ایران در این موضوع کاملا همسو هستند به مانندِ حرکتِ یک حیوانِ شکارچی که در انتظار رسیدنِ وقت برای شکار است، در مراحلِ حساس مخفی‌ میشود، حتی به عقب میرود و در بیشه‌ها خود را استتار می‌کند، و در مواقعی که می‌خواهد فاصلهٔ خود را باشکار کمتر کند با قدم‌های ریز اما محتاطانه به جلو میرود و آسته آسته به فاصلهٔ مورد نیاز برای استارتِ حمله  می‌رسد، و زمانی‌ که هم احتمال فرارِ شکار کمتر شد و هم موقعیت و شرایط را مناسب و موردِ پسند دید حمله را آغاز می‌کند.

جریانِ مذاکره و امضای توافق نامه و تعهد و نشست‌های پیاپی در رژیم اسلامی هم همین، سنجیدنِ شرایط و همچین خریدنِ زمان برای انجامِ آن، بدینگونه که نیروگاه‌ها و سایت‌های اتمی‌ که قبل از مذاکرات با سرعت مشغول کار بودند در دورانِ مذاکرات آهسته تر و محتاطانه کار میکنند تا تحریم‌ها و بحران‌ها کمی‌ سبکتر شوند و منابع اقتصادی و هجمه‌های همه جانبه و حساسیت‌ها کاهش یابد، اما آنچه که بدونِ شک توقفی در آن صورت نگرفته تلاش برای رسیدن به سلاحِ اتمی‌ است، رژیم با ساختنِ سایت‌های مشکوک در جاهای مختلف و زیاد کردنِ گزینه‌های احتمالی‌ برای بازرسی عملا معمای تخمِ مرغ شانسی را برای آژانس و سازمانِ ملل بازسازی می‌کند، عدم وجودِ شفافیت و تغییرِ مکانِ موادِ تکمیل کننده یا افزودنی‌ها یا قطعاتِ تسلیحاتی شانسِ رسیدنِ آژانس به تمام واقعیت‌ها را کمتر می‌کند، به همین خاطر در چند سالِ گذشته گزارش‌های ضدّ و نقیض را از آژانس شاهد بودیم.

همانطور که در ماجرای کرهٔ شمالی‌ دیده میشود آن رژیم هم تا آنجا که می‌توانست سرِ آژانس و شورای امنیتِ سازمانِ ملل گرم میکرد و توافق نامه‌های رنگارنگ امضا میکرد، حتی در بعضی‌ مورد تعلیقِ غنی سازی و فریزِ تمام سانتریفیوژ‌ها دیده میشود، و رژیمِ ایران نیز به نظر می‌رسد می‌خواهد از همان حربه‌های قانونی‌ برای فعالیت‌های غیرِ قانونی‌ استفاده کند، یعنی دستی‌ را در پشت با سلاحِ اتمی‌ قایم می‌کند و با دستی‌ دیگر که گچ گرفته نشان میدهد که ببینید این دستِ آسیب دیده و ناتوان توان دعوا و حمله را ندارد.


samedi 23 novembre 2013

به بهانهٔ عملیاتِ انتحاری که توسطِ ۲ نفر لبنانی و فلسطینی علیهِ سفارت رژیمِ اسلامی انجام شد





۳۵ سال هرچه حق مردم ایران بود را ریختند به پای فلسطین و لبنان، نتنها مردمِ ایران را گرسنه و معتاد و فقیر کردند و به فحشا و فروختنِ کلیه و سایرِ اعضای بدن و انواع دیگرِ کار‌ها برای به دست آوردنِ معیشت واداشتند، بلکه آنها ( مردمِ فلسطین و لبنان) را نیز به چندین جنگ و آشوب مبتلا کردند.

۷ سال جنگ را برای آزاد سازی قدس ادامه دادند و صد‌ها هزار نوجوان و جوانِ بی‌چاره و فریب خرده را به میدان‌های جنگ فرستادند و کلیدِ بهشت به گردنشان آویختند و باز نگشتند و اگر هم زنده ماندند یا اسیر بودند یا معلول و آسیب دیده از جنگ، پولِ نفت و منابع زیر زمینی‌ و رو زمینی‌ را خرجِ شعار و تبلیغ و خریدِ مزدور و ساختنِ حزب و گروه و فرقه و شهرک و آباد کردن و خراب کردن و اسلحه برای آنجا‌ها کردند، خلاصه اول و آخر و وسط و پشت و رو و همه چیز لبنان و فلسطین بود، دایه مهربان تر از مادر شده بودند و از دهان فرزندان ایران می‌گرفتند و خرجِ آنجا کردند و میکنند.

سال ۸۸ - ۸۹ مردم رو کشتند و دستگیر کردند و شکنجه دادند و بهشان تجاوز کردند چون شعار داده بودن " نه غزه نه لبنان جانم فدای ایران".
دخالت‌ها و جاسوسی‌ها و جنگ طلبی‌ها و کوبیدن بر طبلِ نفاق و آشوب و کینه توزی و نفرت و راه انداختنِ دعوا‌های قبیله‌ای و مذهبی‌ و نژادی چنین تاوانی را هم به دنبال خواهد داشت و گویا از این به بعد رژیم که از بیرونِ گود اینچیز‌ها را نظارت میکرد به داخلِ گود کشانده شده است و همانطور که خبرنگار یورو نیوز میگفت این عملیاتِ انتحاری به سفارت ایران مانند صندوق پستی بود برای پیام‌های سیاسی و نظامی به جمهوریِ اسلامی ایران که آنکه باد کاشت طوفان درو خواهد کرد.


توصیه و تشویق به جاسوسی و آدم فروشی در ملأ عام





آدم فروشی و جاسوسی از دیگران یکی‌ از پایه‌های این رژیمِ اسلامی بوده و از همان روز‌های اول مردم را برای اینکار‌ها تشویق و توجیه میکردند. توصیه خمینی به جاسوسی در مدارس یکی‌ از بارز‌ترینِ آنهاست:

"دانش آموزان بايد با كمال دقت اعمال و كردار دبيران و معلمين خود را زير نظر بگيرند و اگر خداي نكرده در يكي از آنها انحرافي ببينند بلافاصله به مقامات مسئول گزارش نمايند... اين كار را به صورت مخفي انجام دهند"
پيام به دانشجويان، دانش آموزان، استادان و دبيران، بازگشايي مدارس در سال تحصيلي ۶۱-۶۲ ، ۱ مهر ۱۳۶۱

و اینگونه است که بعد از ۳۵ سال از عمرِ نکبتبارِ این رژیم چنین پارچه نوشته‌ها و تشویق‌هایی‌ در سطحِ کشور برای جاسوسی و آدم فروشی دیده میشود و همچین جایزه‌ای نیز برای آن عملِ شنیع و دور از شأنِ انسان در نظر گرفته می‌شود.
این رژیم دشمنِ اخلاق و فرهنگ و انسانیت و بر هر شیوهٔ ممکن تلاش می‌کند تا آنها را از بین ببرد و از ایرانیان انسان‌های بی‌ اراده، بی‌ اخلاق و بی‌ فرهنگ بسازد، هرچند کاملا موفق نشده است ولی‌ کم نیستند شهروندانی که سال‌ها توپخانه تبلیغی رژیم بر آنها اثر کرده یا برای رسیدن به پاداشتی ناچیز تن به این اعمالِ ناشایست بدهند.


منبع عکس
.







مذاکرهٔ ۱۰ دقیقه‌ای "جان کری" با محمد جوادِ ظریف





های
علیکم های
هاو آر یوو ظریف جان؟
تنکس کری جان به لطفِ رهبرِ فرزانه خوبم
هاو ایز یور کمر؟
گود، دیگه کیهان نمیخونم
 ظریف جان، جانِ یور مازرت انقدر ما رو نیار و نبر میدونی‌ راه طولانیه و سفر خسته کننده
کری جان، به جانِ امام ما دوست داریم این همه راه رو نیاین و از همون راهِ دور تحریم‌ها رو لغو کنید و شما برید سی‌ خودتون و ما هم بریم واسه رهبرِ فرزانه نرمش قهرمانه بکنیم.
وات؟ نرمش قهرمانه؟
یس، نرمش برای قهرمانی
واتس دس؟ یوو آر ان اثلیت؟
نو، ته تکنیک فور نگوسیشن
به جانِ اوباما آی‌ام وری تایرد، این فابیوس و اولاند هم دیگه شورش رو در آوردن
لعنت الله به فرانسه و اولاند، یوو آر وری گود من، بد فبیوس ایز نات نائیف مثلِ شما
یس، سوو میخوای بریم هولیدی به آلپ و اسکی؟
اونجا استخر هم هست؟
یس، سونا اند جکوزی اند ...
نو نو دیس ایز ایناف، بینِ ما تفاوتِ فرهنگی‌ کار زیاد است، میترسم اشتون رو انگشتی کنن
ها‌ها ها فینگر این د جکوزی، دس ایز وری فانی، آی ثینک اشتون ایز اوکی فٔر دیس
نو حرامه آقا جان حرام
اوکی، اوباما همیشه میگه حرام ما نمی‌فهمیم چی‌ میگه، پس انگشت کردنِ اشتون یعنی حرام؟
نو، اناف، راجع به تحریم‌ها حرف بزنیم
اوکی، وات یوو وانت مای دیر؟
اوریتینگ، ولی‌ هرچی‌ کرمتون باشه
ها‌ها ها، آی لاو بابا کرم
اوه نو کری جان، ویل نات تالک ابوت دنس، یعنی هرچه بیشتر بهتر
اه سوری، اوکی ظریف جان، آی سرکلیت تی‌ مساج تو اوباما
مرسی‌ کری جان، دستِ امامِ زمان به همرات
یوو تالک تو فینگر در استخر؟
نو نو، گفتم گودبای
اوکی گود بای
پایانِ ده دقیقه مذاکره



mercredi 20 novembre 2013

چند نمونه از معناهای عزت و احترام به زبانِ فارسی‌ برای جنابِ محمد جوادِ ظریف




  1. عزت و احترام یعنی اینکه جوانِ بیچاره رو توی خیابون توسط چند اوباش بازجویی نکنند که این دختر کی‌ است و با شما چه نسبتی دارد، و بعد پاسگاه و تعهد و بازداشت و کار‌های دیگر.
  2. عزت و احترام یعنی اینکه وقتی‌ دختری از خانه خارج شد بیشتر از دزدان و تجاوز گران از پلیس‌ها و گشتِ ارشاد نترسند.
  3. عزت و احترام یعنی اینکه وقتی‌ کسی‌ را کشتید حداقل به خانوادش زور نگید و آنها رو دستگیر نکنید.
  4. عزت و احترام یعنی اینکه وقتی‌ کسی‌ را کشتید حداقل جنازه را تحویل خانواده شخص بدهید که با احترام خاک کنند نه اینکه شبانه و پنهانی‌ خاک کنید و بعد بگید بی‌ سرو صدا مراسم می‌گیرید و با هیچ رسانه‌‌ای مصاحبه نمی‌کنید.
  5. عزت و احترام یعنی اینکه وقتی‌ کسی‌ از یک خانواده تحتِ تعقیبِ سگ‌های ولایت بود خانوادش گروگان گرفته نشوند.
  6. عزت و احترام یعنی اینکه ۲۴ ساعته و ۷ روزِ هفته و ۱۲ ماهِ سال رسانه‌‌های داخلی‌ کارشون دروغ و تقیه و نفرت پراکنی نباشد.
  7. عزت و احترام یعنی اینکه وقتی‌ در آنسوی آمازون گفتی‌ ایرانی هستم به عنوانِ یک تروریست بهت نگاه نکنن.
  8. عزت و احترام یعنی اینکه مردمِ کشورت رو در فقر و بدبختی و تحتِ فشار قرار ندیدی و میلیارد میلیارد بدزدی و اضافی را هم به دیکتاتور‌ها و تروریست‌ها بدی.
  9. عزت و احترام یعنی اینکه مردمِ کشورت مجبور نباشن برای چندر غاز دنبالِ ماشین‌های مقامات راه بیفتن و واسه چندر غاز یارانه له له بزنن.
  10. عزت و احترام یعنی اینکه نصفِ جامعه رو مجبور نکنی‌ آنگونه بپوشند و باشند که حکومت می‌خواهد.
  11. عزت و احترام یعنی اینکه به مردم چنگ و دندان نشان ندهید و برای بیگانه شلوار رو پایین بدید و خمّ بشید.
  12. عزت و احترام یعنی اینکه فیسبوک و یوتوب و سایت‌های اینگونه برای مردم فیلتر و نه مشروع و ممنوع نباشد و برای خودتان آزاد و وسیله‌ای برای تبلیغ و نرمش قهرمانانه..
  13. عزت و احترام یعنی اینکه اگر تا سالِ آینده و در همین روز بنویسم باز تمام شدنی نیست ...

mardi 19 novembre 2013

سوئد با زلاتان ابراهیموویچ مغلوبِ رونالدو









تیمِ ملی‌ِ سوئد در بازی که سرنوشت صعود به جام جهانی‌ ۲۰۱۴ برزیل بود مغلوبِ تیمِ پرتقال و درخششِ رونالدو شد.

سوئد در واقع مغلوبِ هتریکِ رویایی رونالدو شد و از حضور در جامِ جهانی‌ باز ماند.

زلاتان ابراهیموویچ با ۲ گل ستارهٔ سوئد بود و کریستیانو رونالدو با ۳ گل ستارهٔ بی‌ چون و چرای پرتغال و مجموعِ رفت و برگشت.

dimanche 10 novembre 2013

کل کلِ مقاماتِ ایران و آمریکا: جان کری ما احمق نیستیم - روحانی تسلیمِ فشارها نمی شویم



دیروز جشن و خوش خوشانِ رسانه‌‌های بنفش و لابیست‌های رژیم بود و تمام اخبار از توافق در ژنو خبر میداد، گویا این خوشحالی و شور و شوق زیاد به گروه خونیشون نمیومد و همان دیروز معلوم شد که توافقی در کار نبوده، اما امروز گویا  کل کل‌های ۲ طرف شروع شده، جان کری در تازه ترین  حرف‌هایش اعلام کرده:
 آمریکا کور نیست احمق هم نیست و به خوبی از تمایل ایران به بازگشت به برنامه اتمی خود آگاه است  
http://www.bbc.co.uk/news/world-middle-east-24887750
و در طرفِ مقابل روحانی رئیس جمهورِ رژیمِ اسلامی نیز چنین گفته است که دولت او در مذاکرات هسته‌ای با قدرت‌های جهانی بر حفظ حقوق هسته‌ای در چارچوب مقررات بین المللی و غنی سازی در خاک ایران پافشاری میکند و در برابر فشار تسلیم نخواهد شد.
http://www.bbc.co.uk/persian/iran/2013/11/131110_l10_rouhani_nuclear_talks.shtml
به نظر می‌رسد هشدار‌های ناتانیاهو به انجام رسیده و توانسته ۵+۱ را متقاعد کند برای اینکار عجله به خرج ندهند

دنیا آنقدر ساده نیست که آخوند‌ها فکر می‌کنن و به مرورِ زمان از اینگونه رفتار‌های امثالِ رژیم اسلامی رو فهمیده اند، البته روباهِ بنفش زود بند را آب داده بود و قبلان در مصاحبه‌های تبلیغاتی و در تلویزیونِ ملی‌ آنچه که دورِ قبل و در زمانِ خاتمی انجام داده بودند را افشا کرده بود، به همین خاطر غرب آهسته و با احتیاط حرف‌های آنان را گوش میدهد. و همانطور که بسیاری از مقاماتِ غرب بعد از سخنرانی روحانی در سازمانِ ملل یادآوری کردند قدم‌های عملی‌ و قابل اعتماد میخواهند و حرف زدن‌های معمولی نمی‌تواند نگرانی‌‌ها آنها را برطرف کند.

samedi 9 novembre 2013

آیا تیترِ اصلی‌ِ موضوعِ داغ مربوط به مصاحبه لوموند با جوادِ ظریف برای گوسفند‌ها ضرر داشت؟


دورانی که تحصیل کرده‌ها در ایران  به دنبالِ راهی‌ بودن تا بهداشت و سلامت را به مردم یاد بدهند و آنها را از میکرب‌ها و ویروس‌های فراوان در محیطِ زندگی‌شان آگاه کنند راه‌های زیادی به ذهنشان خطور میکرد و دستِ آخر تصمیم گرفتن به روستا‌ها بروند و مردم آنجا‌ها را جمع کنند و راجع به اینچیز‌ها برایشان حرف بزنند، در روستایی مردم را جمع کردند و شروع کردن به بحث‌های علمی‌ و ضرورتِ داشتنِ آبِ بهداشتی و دور کردن طویله‌ها از محلِ زندگی‌ و رعایتِ بهداشت فردی و اینگونه توصیه ها، مردم گوش می‌دادند و سر تکان می‌دادند و تصدیق میکردند، بعد از سخنرانی و به امیدِ بهبودِ شرایط و رسیدن به نتیجه‌ای مطلوب از مردم خواستند تا حرف‌هایشان را بزنند و اگر سوالی دارند مطرح کنند، مردم بعد از کمی مشورت و پچ پچ کردن یکی‌ را مامور سٔوال پرسیدن کردند، یکی‌ از میانِ آنها پرسید: ما که از حرف‌های شما چیزی از میکرب و ویروس و اینچیز‌ها نفهمیدیم، فقط بگویید آیا اینچیز‌هایی‌ که گفتید برای گوسفند‌ها ضرر دارد یا نه‌؟
و اینگونه بود که سخنوران و تحصیل کرده‌ها مانده بودن چه بگویند و چطور جواب بدهند، آخرش گفتند بله برای آنها هم ضرر دارد.

در آخر بگویم، ما که نفهمیدیم چرا تیترِ موضوع داغِ  مربوط به مصاحبه لوموند  با جوادِ ظریف از :     

به :

تغییر یافت. فقط میتونیم بپرسیم آیا تیترِ اصلی‌ برای گوسفند‌ها ضرر داشت؟
* توضیح منظور از گوسفند توهین به شخص یا گروهی نیست، فقط برای اینکه آیا این موضوع از درکِ پایینِ بالایار نشأت می‌گیرد یا مردم را گوسفند می‌پندارند که با تعویضِ تیتر میتوانند واقعیتِ گفته‌های ظریف  را خنثی کنند که مبادا خطری  برای کسی‌ داشته باشد.

vendredi 8 novembre 2013

سیاست اعدام و ابراز نارضایتی و انکار در دولتِ روحانی / اعزامِ نیرو برای سرکوبِ معترضین به اعدام ها در کردستان






بعد از اعدام فعالین سیاسی کرد از قول "علی‌ یونسی" دستیارِ "روحانی" خبری اعلام شد که انگار دولت از اعدام‌ها باخبر و راضی‌ نیست و پیگیری خواهد کرد. اما آنچه علی‌ یونسی به عنوانِ دستیارِ روحانی گفته است تا چه اندازه میتواند درست باشد؟ آن هم در حالی‌ که دولت هم توسط دادگستری و هم توسط وزارتِ اطلاعات و هم توسطِ وزیرِ کشور و همچنین از طریق وصل بودن به شورای عالی‌ امنیتِ ملی‌ از آنچه در زندان‌ها می‌گذرد با خبر است!! یعنی باز همان سناریوِ کثیفِ ما خبر نداریم و ما نمی‌‌دانیم و کار خود سر‌ها بود, در جریان خواهد بود و بعد از مدتی‌ کلنجار رفتن و سر دواندن بین نهاد‌های امنیتی و وزارت خانه‌های مربوطه نتیجه این میشود که اعدامی‌ها خودشان با هماهنگی‌ خود را اعدام کرده اند تا نظام و مخصوصا دولتِ تدبیر و امید را زیرِ فشار قرار بدهند.

هنوز آرشیوِ بعضی‌ از روزنامه‌ها در فضای مجازی دست به دست میشود که چطور فرزندان کشور رو اعدام میکردند و می‌کشتند ( حتی در شرایطی که اسم و فامیلی آنها را نمی‌دانستند) و با افتخار در روزنامه‌های پر تیراژِ آنزمان پخش میکردند، اما دولتِ آنزمان در گوش گاو خوابیده بودند و خبری نداشتند و دخالتی نداشتند، هرچند با تمامِ دروغ گویی که از اینها سراغ داریم و می‌دانیم که یک رودهٔ راست در شکم ندارند اما برای یک لحظه قبول می‌کنیم که خبر نداشتند، آیا بعد که با خبر شدند اقدامی برای جبران آن کردند؟ از خانواده‌های قربانیان دلجویی کردند یا عاملان را معرفی و مجازات کردند؟ جوابِ سٔوال‌ها خیر است، پس می‌توان نتیجه گرفت کاملا برنامه ریزی شده در بین تمام ارگان‌های اجرا و تصمیم گیری بوده و همه در آن جریانات دخیل بودند.

آنچه امروز هم شاهد هستیم باز همان بازی است، ابراز بی‌ اطلاعی و نارضایتی اما در عمل هیچ واکنش و برخوردی شاهد نبودیم و نخواهیم بود بلکه تمامِ ارکانِ نظامِ اسلامی سعی‌ میکنند هرگونه واکنشی را هم سرکوب کنند، تا آنجا که در فضای مجازی ممکن است با تروریست خواندن و مسلح بودن و تجزیه طلبی آنها سعی‌ می‌کنن طرفداری‌ها را کم کرده و میزان واکنش‌ها را ضعیف و کم رنگ کنند، اما در داخلِ کشور و مخصوصا در مناطقی که برای حکومت بیم آن میرود اعتراض و تظاهرات و نارضایتی پیش آید و اوضاع آرام نباشد نیروی قهریه با هماهنگی‌ ۳ ارگانِ اصلی‌ مسئولِ حفظِ امنیتِ رژیم یعنی "سپاه"، "شورای عالی‌ِ امنیتِ ملی‌" و " وزارتِ کشور" در یک توافق ( طبقِ گزارش آژانسِ کردپا ) به گسیل ساختنِ نیرو‌های نظامی سپاه از استان‌های لرستان، یزد و اصفهان به کردستان دست زده اند و این امر با موافقتِ وزیرِ کشور روحانی انجام گرفته است.
شایانِ گفتن است که در چند روزِ گذشته در شهر‌های کرد نشین مانند بانه، سقز، مریوان و سنندج اعتراض‌هایی‌ به این اعدام‌ها صورت گرفته و همچنین تعدادی هم دستگیر شده اند و مطمئنا آمارِ دستگیر شوندگان با وجودِ اعزامِ نیرو‌های سرکوب به کردستان بیشتر هم خواهد شد و چه بسا مانندِ گذشته و به مشابه تمام اعتراضات در سرتاسر ایران مردم را با خشونتِ هرچه تمام‌تر مورد حمله قرار خواهند داد.



lundi 4 novembre 2013

رژیمِ اسلامی " شیرکو معارفی زندانی سیاسی کرد را هم اعدام کرد.




رژیمِ اسلامی صبحگاهِ روزِ دوشنبه زندانی سیاسیِ کرد " شیرکو معارفی " را نیز اعدام کرد تا پیام آشتی‌ ناپذیری و اصلاح ناپذیری و چرخاندن در بر همان پاشنه را به گوش همهٔ ایرانی‌ها برساند و در این میان زندانی‌های سیاسی از اقلیت‌ها بهترین و دم دست‌ترین گزینه‌ها هستند چون با توجه به حساسیت‌ها و سؤ فهم‌ها و نااشنایی اکثریت مردمِ ایران به شرایط و موقعیتِ آن مناطق و همچنین ذهنیت‌های منفی‌ در موردِ آنها ضمنِ اینکه میخِ خود را کوبیده پیام خود را نیز برساند.

گویا ماشینِ اعدامِ این رژیم قصد کرده هرچه زودتر زندان‌هایش را خالی‌ کند و بعد با خیالِ راحت به دنیا بگید: ببینید من زندانی سیاسی ندارم.

dimanche 3 novembre 2013

رهبرِ الدنگ که شنود کردی همه را -- دیدی که چطور شنود کردند ترا؟





سال هاست سازمان‌های اطلاعات و آگاهی‌ و ارگان‌های وابسته به سپاه پاسداران و بسیج کارشون شنود و جاسوسی از مردمِ ایران است، گوش میدهند و افرادی را که سابقه‌ فعالیت سیاسی داشته باشند یا فامیلی, قومی، آشنایی چیزی داشته باشند را رسد میکنند، و مخصوصا در سالِ ۸۸ و در اوجِ تظاهرات‌های داخلِ کشور این مسئله بیشتر موردِ توجه قرار گرفت و جریاناتِ زیادی نسبت به آن واکنش نشان دادند

 مدتی‌ بود که برادرِ بزرگم قصدِ ازدواج داشت و به من زنگ میزد که با مادرم حرف بزنم، خلاصه با مادرم حرف زدم و راضی‌ شدن و وصلت سر گرفت و مانده بود عروسی‌، یک هفته قبل از عروسی‌ برادرم خیلی‌ غمگین میگفت کاش اونجا بودی و کاش میتونستی بیای، منم یکبار که داشت حرف میزد گفتم شاید بیام نگران نباش، همین کافی‌ بود که شبِ عروسی‌ بریزن توی عروسی‌ واسه تفتیش و گشتن، آخرش هم که چیزی پیدا نکرده بودن و من هم آنجا نبودم با تهدید و ضمانتِ اینکه اگر خبری بود باید بیایید و اطلاع بدید آنجا را ترک کرده بودند.

این داستان‌ برای این بود که بگم، ارگان‌های سرکوب گر و جاسوس و جاسوس پرور و شنود و ضدّ جاسوسی  برای آقا تنبون نشدند و معلوم شد  "ان اس‌‌ای " تقریبا مانده بود رنگِ شرت آقا را هم اعلام کنن که فکر کنم بخاطر عرفِ دیپلماتیک و حفظِ شئونات اسلامی و سیاسی و فرهنگی‌ و سفارشی و نفتی‌ و خلاصه از این چیز‌ها بوده واگر نه‌ "ان اس‌‌ای " فهمیده شبِ قبل از راه افتادن به طرف کردستان آقا با چند فاطی کماندو لاو ترکونده و چند بست رو منقل دود کرده و چه فحش‌های رکیکی هم به مجتبی داده که زودتر جاش رو نمی‌گیره از این سفر‌ها و حرف زدن‌ها نجات پیدا کنه و راحت تو خونه بشینه و منقل بچاقه و ویولن بزنه.

پس باید به آقا گفت:

رهبرِ الدنگ که شنود کردی همه را --  دیدی که چطور شنود کردند ترا؟



jeudi 31 octobre 2013

طبقِ آمارِ آژانسِ خبری کرد پا: از آغازِ روی کار آمدن "حسنِ روحانی" ۲۲۴ نفر در ایران اعدام شده اند




طبقِ آمارِ ثبت شده در آژانسِ خبری کردپا، از روزِ شنبه ۴ آبان تا پنج شنبه ۹ آبان، ۳۷ شهروند اعدام شده اند.
از جمعِ این ۳۷ نفر که در این ۶ روز اعدام شده اند، ۱۱ نفر کرد بوده که  ۲ نفر به اسم‌های " حبیب الله گلپری پور" و "رضا اسماعیلی" زندانی سیاسی بوده اند و در زندان‌های ارومیه و سلماس اعدام شده اند.
همچنین طبقِ آماری که توسطِ آژانسِ خبری کرد پا ثبت شده، از آغاز ریاست جمهوری "حسنِ روحانی" تا امروز (۹ آبان ماه ۱۳۹۲ ) ۲۲۴ نفر شهروندِ ایرانی اعدام شده اند که ۱۴۵ نفر از آنان در مدتِ ۲ ماهِ اولِ بعد از رسمی‌ شدنِ ریاست جمهوری ایشان است.
همچنین طبقِ آمار از آغازِ بروی کار آمدنِ "حسنِ روحانی" تا روز پنچشنبه ۹ آبانِ ۱۳۹۲ حکمِ اعدامِ ۲۸ شهروندِ کرد در زندان‌های ایران به اجرا در آمده است.


mardi 29 octobre 2013

خبر‌هایی‌ از اعدام که در حاشیه توافقات در برنامهٔ اتمی‌ به گوش می‌رسد.







خانواده ۶ زندانیِ سیاسی اعلام کرده اند که فرزندانشان را برای اجرای حکم اعدام برده اند و به آنها گفته اند که فرزندانشان اعدام خواهند شد. رژیم که درگیر باج دادن و نوشیدنِ جامِ زهر در خارج از کشور است و در نتیجهٔ تحریم‌ها ناچار به نرمش قهرمانانه شده است، نمی‌خواهد که در داخلِ کشور این ماجرا به نرمش داخلی‌ و باز شدن فضا تعبیر شود و مردمِ داخل هم از ضعفِ رژیم استفاده کرده و خواست هاشون را فریاد بزنن، به همین منظور زندانیانی که میتواند با چند برچسبِ پژاک، قاچقچی و تجزیه طلب، اعدام و صدای آنها را در مجامع حقوق بشری محدود کند و همینطور دلدادگان به اصلاحات و اعتدال را که چشم به دهانش دوخته اند با این برچسب‌ها دور نگاه دارد، ولی‌ در اصل پیام روشنش را برای عمومِ مردم بفرستد که قرار نیست آنچه در خارج از کشور صورت میگرد و امتیاز‌هایی‌ که به غرب داده میشود در داخل منعکس شود و در بر همان پاشنه خواهد چرخید و اقتدار در سرکوب و جنایت همچنان پا برجاست و فکر نکنید میتوانید چیزی بخواهید یا کاری بکنید. از همینرو باید هوشیار باشیم که اخبارِ مربوط به مذاکره و اعلامهای مبنی بر تعامل و به نتیجه رسیدنِ مذاکرات نقض‌های بیش از پیشِ حقوق بشر در داخل را تحتِ تأثیر و کمرنگ نکند.


lundi 28 octobre 2013

رفسنجانی و ماجرای هالهٔ نورش در سازمانِ ملل




هالهٔ نور در سازمانِ ملل داشتن گویا تنها مختص به احمدی نژاد نبوده و قبل از احمدی نژاد هم اشخاصی‌ از آن بهره برده اند، یکی‌ دیگر از دارندگانِ هالهٔ نور "هاشمی‌ رفسنجانی" است که اینگونه داستانِ هالهٔ نورِ خود در سازمانِ ملل را تعریف کرده است:


در زبان کردی مثلی‌ بود که ترجمش تقریبا میشه: همهٔ سگ سانان گوشت خوارند فقط "گرگ" اسمش بد در رفته است.


samedi 26 octobre 2013

دست مریزاد و خسته نباشید به حکومت/ ۱۸ اعدام در یک روز/ به دورانِ طلایی امام خوش آمدید





دورانِ طلایی امام با همت و سعی‌ و تلاشِ مردمِ همیشه در صحنه و رئیس جمهورِ منتخبِ حق شهروندی ده و زندانی سیاسی آزاد کن، برگشت، آب بزنید راه را که دوباره به آن دورانِ با بصیرتی برگشتیم و وعده خیلی‌‌ها به واقعیّت گروید، دوباره انسان‌ها در دسته‌های ۱۵ تایی‌ و ۲۰ تایی‌ اعدام میشوند و تک و توک‌ها از بین رفته است، قاطعیت و مهربانی در اعدام دسته جمعی برگشته و دیگر زندانیان تنهایی‌ به دار آویخته نمیشوند و به گور‌ها سپرده نمیشوند. به دورانِ طلایی و به آمارِ ۲۰۰ اعدام در ۲ ماه خوش آمد بگید و تدبیر و امیدِ حکومت را به آغوش بکشید.

جوابِ رئیس جمهورِ منتخبِ مردم ایران به سؤال خبرنگاران در مورد اینکه چرا حبیب الله گلپری پور اعدام شد



جوابِ رئیس جمهورِ منتخبِ مردم ایران به سؤال خبرنگاران در مورد اینکه چرا حبیب الله گلپری پور اعدام شد





مردمی که گاز گرفتن براشون غیر قابل تحمل است، اما اعدامِ زندانی سیاسی عادی





در چند روزِ گذشته که مأموران حبس گاهِ موسوی با دخترانِ آنها درگیر شده اند و گویا گاز هم گرفته اند، غوغا و پیامِ تسلیت، محکوم کردن، فتوا دادن، اعتراض کردن، آاه و ناله سر دادن، چس‌ناله کشیدن، شعر و کرسی شعر بافتن و انواع و اقسام اعتراض‌ها انجام شد (البته در دنیای مجازی) اما مردمی که بخاطرِ گاز گرفته شدنِ دختر موسوی اینکار‌ها رو کردن در مقابلِ اعدام حبیب الله گلپری پور راحت و بدون مشکل هستند و انگار نه بادی دیدن و نه بارونی‌. اینجاست که تبعیض شروع میشود و پیمانهٔ صداقتِ خیلی‌ ها معلوم میشود.مردمی که غیرتی و ناموسی میشوند و با شنیدنِ گاز گرفته شدن یک دختر آنهم دختر  موسوی خون جلو چشماشون رو می‌گیرد، اعدام آنچنان مسالهٔ بزرگ و ناموسی و غیرتی نیست که احساساتشون رو جریحه دار کند، مخصوصا که آن شخص سبز یا بنفش یا اصلاح طلب نباشد


داستانی‌ از نق البلاغه





ابولاشی به امام خبر داد سربازانِ اسلام خلخال از پای دخترِ ۷ ساله یهودی کنده اند و فروخته اند و به قیمتش شراب خریده اند، امام ناراحت  شد و یک دلِ سیر گریه کرد، بعد دستور داد بانیان آنکار را بیاورند همراهِ شرابی که حاصلِ آن کار بود، امام شراب را میل نموده و آدرسِ خانهٔ دخترکِ یهودی را از زیرِ زبانِ سرباز بیرون کشید و راهی‌ آنجا شد، چون به آن خانه رسید نصف شب بود و مستِ پاتیل، شب مادرِ دختر را سپوخت و صبح هم دختر را به عقدِ خود در آورد و به خانه برد و تا ۲ سال صبر کرد و بعد دخترک را هم سپوخت.

امام نقی‌ سیرتِ نقویت



گناهِ موسوی به گردنِ فرزنداش نیست، اما رضا پهلوی باید بخاطرِ پدرش موردِ غضب و نکوهش باشد!


چند  نکته جالب از بین حرف‌های سبز‌های بنفش شده که مثلِ گاوِ پیشانی سفید به چشم میاد:

میگن گناه پدر به گردنِ فرزند نیست، اما از طرفی‌ هم رضا پهلوی رو بخاطر پدرش می‌کوبن.
-
میگن رضا پهلوی می‌خواد به دورانِ پدرش برگرده و شاه بشه واسه همین می‌کوبن ( حقشون است) اما وقتی‌ موسوی و سایر اصلاح طلب‌ها و خط امامی‌ها میگن "دورانِ طلایی امام" را می‌خوایم فوری ماله رو برمی‌دارن که نه منظورشون اینه که با خامنه‌ای مخالف هستند و از خمینی برای انداختنِ خامنه‌ای استفاده می‌کنن.
-
میگن چرا رضا پهلوی خیلی‌ باباش رو محکوم نمیکنه (اینم حقشون است و راست میگن) اما وقتی‌ موسوی و سایر اصلاح طلب‌ها از خمینی تعریف و تمجید و ستایش می‌کنن، میگن این نظرِ شخصی‌ِ آنهاست و حق دارن کسی‌ رو دوست داشته باشند.
-
رضا پهلوی رو بخاطرِ دروغِ اون جریان مصاحبه (به حق) می‌کوبن - اما دروغ‌های بسته بندی شده در بسته‌های ۱۰۰۰ تائی اصلاح طلب‌ها رو یا ماله میکشن یا خودشون رو به کوچه علی‌ چپ می‌زنن.
-
مجاهدین رو بخاطرِ پیوستن به صدام می‌کوبن ( دستشون درد نکنه می‌کوبن ) اما بانیان شروعِ جنگ و ادامه ۷ سالهٔ آن در داخل که همان اصلاح طلب‌های امروزی هستند رو بخاطر تلاش در دورانِ جنگ ستایش می‌کنن.
-
مجاهدین رو بخاطر ترور کردن تروریست میدونن ( این هم دمشون گرم ) اما اشخاصی‌ مثلِ رفسنجانی، پور محمدی، موسویان و غیره رو سعی‌ می‌کنن یا ماله بکشن یا حرفی‌ ازش نزنن و بگن اینها میخوان به مردم کمک کنن.
-
احمدی نژاد رو بخاطرِ گند کاریهاش می‌کوبن (اینم باز دستشون درد نکنه ) اما اشخاصی‌ که همین احمدی نژاد رو آوردن و مستقیم و غیرِ مستقیم ازش حمایت میکردند رو امروز ناجی میدونن. به عنوانِ مثال روحانی که موافق نظرِ رهبری در جریان اعتراض‌های ۸۸ بود و خامنه‌ای هم نظرش به نظرِ احمدی نژاد نزدیک بود و حکم کشتار رو صادر کرد.
-
تمام نقض‌های حقوقِ بشر  در دورانِ احمدی نژاد کوچیک و بزرگ که رخ داده اسمِ احمدی نژاد اگر اولی نباشه دوم است ( کاملا حرفشون درسته) - اما تمام نقض‌های حقوقِ بشر در دورانِ موسوی، رفسنجانی، خاتمی، و ۲ ماهِ روحانی به این اشخاص ربطی‌ نداره و کار خود سر‌ها یا فرقه رهبری و مصباحیه است و دولت دخالتی نداره.
 -
آزاد شدنِ موقتی ( چون احتمال دستگیری آنان هر روز و هر ساعت وجود دارد) زندانیانِ سیاسی که ماه‌های آخرِ محکومیتشون را سپری میکردند را به فالِ نیکِ دولتِ روحانی میگیرند، ولی‌ وقتی‌ اعدام زندانی سیاسی رو بهشون گوشزد میکنی‌، میگویند ربطی‌ به دولت ندارد!!



lundi 21 octobre 2013

۲ عکسِ از وضعیتِ حقوق بشر در دولتِ اعتدال و امید و لبخند


۲ عکس از صفحهٔ اولِ سایتِ " براي عدالت | كانون حمايت از خانواده جان باختگان و بازداشتي هاي ايران "  راجع به وضعیتِ حقوق بشر در ایران و سرکوب و جنایت در چند روزِ گذشته.





در دولتِ جدید علیرغمِ تمام لبخند‌ها و فیلم بازی کردن‌های ظریف و روحانی و سایر عواملِ بنفشِ حکومتی ،  سرکوب و جنایت افزایش چشمگیری داشته بطوری که میتوان گفت: صد رحمت به کفن دزد اولی

mercredi 16 octobre 2013

جوک می‌گفتیم لاکن آنطور نبود که بگویند طوری شده است


ما به تمامِ مردانِ کشورِ اسلامی فرمان میدهیم بروند به جبهه‌ و شهید بشوند بعد ما همراهِ نوه‌‌هایمان برایشان جوک میسازیم و می‌خندیم به ریششان. لاکن ما هم آدم هستیم و تفریح نیاز داریم و چه تفریحی بالاتر از کشتن و بکشتن دادن این امتِ همیشه در صحنه؟ بیوه‌های شهدا هم که غنیمتِ پاسدارانِ اسلام است و من هم که از پاسدارانِ قدیمی‌ ---

خدایا جنگ را از ما نگیر که هم موهبت اقتصادی دارد  (مخصوصا برای اکبر جان) هم موهبتِ سیاسی  هم موهبتِ جنسی‌ و هم تفریحی به بدن می‌زنیم.

mardi 15 octobre 2013

تأثیرِ تیترِ کیهان در ادبیاتِ فارسی‌





حالا کشتی‌گیرِ کشورمون تیترِ کیهانِ حریف رو میگیره
بازیکنِ اصلیمون تیترِ کیهانی شده بود و نتوانست به مسابقه برسد
تیترِ کیهان با گارانتی چند هفته در رختِ خواب
تیترِ کیهانی گرفتم
این تیتر کیهانه یا شاه فنره
بدونِ تیترِ کیهانی خاکتیم داداش
هنگام رانندگی‌ تیتر‌های کیهانیتان را ببندید
الهی کیهان برات تیتر بزنه
الهی صبح که از خواب بیدار شدی تیترِ کیهان شده باشی‌
تیترِ کیهان به همرات
الهی کیهان چنان تیتری برات بزنه هیچ بیمارستانی قبولت نکنه

lundi 14 octobre 2013

بشار اسد و اشخاصی‌ که باید جایزه صلحِ نوبل را می‌گرفتند





بشار اسد که با بدبختی از دام جنگ فرار کرد و فشار‌های زیادی را از سر گذراند و عاقبت حاضر شد تمام سلاح‌های شیمیای خود را تحویل دهد ( یا نابود کند یا انتقال دهد) در جدید‌ترین سخنرانی گفته است که باید جایزهٔ صلحِ نوبل را به من می‌دادند و سازمان منع استفاده از سلاح‌های شیمیایی  بخاطرِ من است که این جایزه را  دریافت کرده اند. با توجه به حرف‌های بشار اسد ما لیستِ اشخاصی‌ که جایزهٔ صلحِ نوبل را میبایستی دریافت میکردند و در حقِ آنها ظلم شده را اینجا می‌نویسیم باشد که درسی‌ برای آینده گان باشد.
جایزه صلحِ ۱۹۲۰  برای استالین بخاطر دست داشتن در قتلِ عامِ صد‌ها هزار نفر و بیشتر
جایزهٔ سلِ نوبلِ ۱۹۳۰ برای هیتلر بخاطر راه انداختن یک جنگِ جهانی‌ که ۶۰ ملیون کشته داشت و کشور‌های زیادی را نابود کرد
جایزه صلحِ نوبلِ ۱۹۳۵ برای موسیلینی بخاطرِ داشتنِ   رژیمِ فاشیستی در ایتالیا و بخاطر انداختن جان ملیون‌ها نفر
جایزهٔ صلحِ نوبلِ ۱۹۶۰ برای آمریکا که در جنگِ   ویتنام از هیچ جنایتی فروگذار نکرد
جایزه صلحِ نوبل  ۱۹۷۰  برای پینوشه که با انداختنِ حکومت سالوادور آلنده هزاران انسان را به کام مرگ برد.
جایزهٔ سلِ نوبلِ ۱۹۸۰ تا ۱۹۸۵ برای صدام حسین دیکتاتورِ عراق که با راه انداختنِ ۲ جنگ مردم کویت و ایران را به کشتن داد و همچنین عراق را به نابودی کشید.
جایزهٔ صلحِ نوبلِ ۱۹۹۰ برای خمینی که یک کشورِ زنده را تحویل گرفت و یک گورستان برجای گذاشت
جایزهٔ صلحِ نوبلِ ۲۰۰۰ برای کیم ایل سونگ دیکتاتورِ کرهٔ شمالی‌ و جنایت‌هایی‌ که در این کشور انجام داد و جانِ ملیون‌ها کره‌ای را گرفت و هنوز دارد می‌گیرد.
جایزهٔ صلحِ نوبلِ ۲۰۰۵ برای اسامه بنلادن و القاعده که عملیات‌های تروریستی تا امروز صد‌ها هزار نفر را کشته اند و هنوز هم دنیا را تهدید می‌کنن.
جایزهٔ صلحِ نوبل ۲۰۰۷ برای قذافی دیکتاتورِ دیوانهٔ لیبی‌
جایزهٔ صلحِ نوبلِ ۲۰۱۰ برای خامنه‌ای که در دورانِ رهبری هزارانِ انسان را به دار آویخت و ده‌ها هزار نفر را زندانی کرد و شکنجه کرد و موردِ تجاوز قرار داد.
جایزهٔ صلحِ نوبلِ قرنِ ۱۹ و ۲۰ برای انگلیس که کشور‌های زیادی را به بردگی گرفته بود و مستعمرات زیادی را اداره میکرد و ثروت بسیاری از کشور‌ها را به تاراج برد
جایزهٔ صلحِ نوبلِ ۱ میلادی برای مسیحیت که چند صد سال تاریکی‌ را بر دنیا گسترانده بود و کلیسا جنایت‌های زیادی را سازماندهی کردند.
و در آخر جایزهٔ صلحِ نوبلِ ۶۰۰ برای محمد که با آوردن دینِ اسلام وحشی گری و جنایت را بارِ دیگر آسمانی و تثبیت کرد و از روزی که به قدرت رسید تا همین یک ساعت پیش دارد قربانی می‌گیرد و تهدیدی برای بشریت شده است.
البته اشخاص بیشتری در این لیست جای خواهند گرفت ولی‌ حضورِ ذهن و مجال بیشتر برای معرفی آنها نبود و به همین لیستِ کوتاه بسنده می‌کنم.


مجموعه‌ای از خاطراتِ آیت الله رفسنجانی

گل پسرم می‌خواد کار کنه، براش یک پستِ نون و آب دار کنار گذاشتم، میگن باید تحصیلات داشته باشه، گفتم براش بگیرن
 خاطرت هاشمی‌ رفسنجانی‌ - مسائل خانوادگی


حضرت امام وقتی از بیمارستان مرخص شدند، با بوس راضی نمی شدند، فرمودن اکبر دلتنگیم زیاده بخواب رو شکم 
 خاطرات هاشمی رفسنجانی / دلتنگیهای اَمام

داریم به کار های مملکت می رسیم, بچه ها همه خوابن 
 خاطرات هاشمی رفسنجانی- شب های احیاء


عفت با خدیجه دم در نشستن و دارن سبزی پاک میکنن 
خاطرات هاشمی رفسنجانی- عیال مربوطه


امروز قرار شد برم بیرون واسه خرید، اومدم سر کوچه دیدم پول همرام نیست، برگشتم از اتاق پول بردارم صدای باز شدن در رو شنیدم، صدای امام رو شناختم که داشت با عفت پچ پچ میکرد، هیچ وقت یادم نمی‌ره امام چقدر به من توجه داشت، زود زود به محافظشون زنگ میزد میگفت فقط مواظب اکبر باش 
 خاطرات هاشمی‌ رفسنجانی - دغدغه‌های امام


خدا میداند که من از مال دنیا چیزی ندارم، تکه زمینی دارم که بنا بر اتفاق ایران عزیز در آن جای گرفته و مقدار پولی‌ در حساب دارم که بانک‌هایی‌ در سوئیس و انگلیس و آلمان و فرانسه و هلند و ترکیه و چندین کشور دیگر را تحت پوشش قرار داده - البته ناقابل پولی‌ هم هست که دست مهدی جان است و باهاش چند سایت و تلویزیون و دانشگاه رو میچرخونه 
خاطرات هاشمی‌ رفسنجانی‌ - شفاف سازی


من و موسوی و خامنه ای به خدمت امام رسیدیم، امام در حضور آنها فرمودند این اکبر پایه نظام را نگاه داشته است. اشک شوق در چشمانم حلقه زد . امام دوباره فرمودند: لاکن شما هم کم نگاه نداشتید اما اکبر چیز دیگر است 
 خاطرات هاشمی رفسنجانی - بروز تفاوت ها


امروز باز این حسن نصر الله تپل پیداش شد و امام ما را به خانه راه نداد 
 خاطرات هاشمی رفسنجانی- روابط خارجی


دیشب با امام تلخی زدیم، نمیدونم چطور خوابم رفت فقط میدونم صبح داشت نازم میکرد و درد شدیدی در ناحیه تحتانی داشتم 
 خاطرات هاشمی رفسنجانی- شب های سخت


امروز بعد از ظهر امام فرمودند اگر ۱۰ نفر مثل اکبر در حکومت داشتیم خرج بیت ما سالی ۱۰ تومان هم نمیشود 
 خاطرات هاشمی رفسنجانی- اقتصاد


امروز صبح که برای دیدن امام رفتیم هنوز بیدار نشده بودند، لباس های عجیب پوشیده و یک مینی شلاق هم بغل تخت افتاده بود
 خاطرات هاشمی رفسنجانی - عبور از بحران

امروز بعد از ظهر وقتی جهت گزارش کار های حکومت اجازه ورود خواستیم، امام تنهایی داشت پورنو کلاسیک میدید و دستش توی شلوارش بود, بروش نیاوردیم و رفتیم بیرون تا کارش تموم شد
 خاطرات هاشمی رفسنجانی- خود کفایی

dimanche 13 octobre 2013

ضرب و شتمِ پسرِ جوانی‌ که مقابلِ دبیرستانِ دخترانه "بهار" منتظرِ خواهرش بود، توسط اراذل و اوباشِ گشت ِ ارشاد






هفته‌ گذشته جوانی‌ که مقابل دبیرستانِ دخترانهٔ بهار در شهرِ "بوکان در استانِ آذربایجانِ غربی" منتظر خواهرش بود با ضرب و شتم نیرو‌های اراذل و اوباشِ گشت ِ ارشاد مواجه شد، یکی‌ از آشنایان که در نزدیکی‌ محل بود میگفت: اون جوان مقابل دبیرستان روی متورش نشسته بود و منتظر بود کلاسِ خواهرش تمام شود و با هم بروند، ماشینِ گشت ِ ارشاد از راه رسید و بدونِ اینکه حرفی‌ بزند یا چیزی بپرسد به وی حمله ور شدند و زیر مشت و لگد گرفتند، مردم به گشتی‌ها حمله کردند و جوان رو از زیرِ دست و پای گشتی‌ها بیرون کشیدند و بعد که خواهرِ آن جوان رسید و توضیح داد گشتی‌ها رفتند بدون هیچگونه معذرت خواهی‌ و ابرازِ پشیمانی. به گفته همان شاهد پسرِ جواب بطورِ وحشتناکی مجروح شده بود و سر و صورتش خون آلود بود و موتورش هم شکسته و خراب شده بود، همچنین کلید موتور را هم گشتی‌ها با خود برده بودند که هنوز هم معلوم نیست دستِ چه کسی‌ است و چه کسی‌ باید جوابگو باشد.



عکس های تجمع اعتراضی مردم بندر عباس مقابل ساختمان استانداری هرمزگان

جمعی از مردم بندرعباس با تجمع مقابل ساختمان استانداری هرمزگان، علیه جداسازی بخشی از این استان اعتراض کردند.















منبع از طرفِ یکی‌ از دوستانِ به ایمیل ارسال شده و معلوم نیست عکاس چه کسی‌ است، ولی‌ در گوگل سرچ کردم قبلان این عکس‌ها در هیچ کجا گذاشته نشده بودند



mardi 8 octobre 2013

دزدی ادبی‌ و دزدِ بی‌ شرم




چندی پیش شخصی‌ در فیسبوک از اینکه شعرش رو به نامِ شریعتی ( همان دکتر شریعتی خودمون که براش کلی‌ جک داریم) در کیهان لندن چاپ کرده بودند ناراضی‌ بود، این شخص خود را با عنوانِ شاعر و ادیب معرفی میکرد و دوستاش و همراهانِ صفحه هم استاد استاد دنبالش راه افتاده بودند، اول که شکوایه را دیدم ناراحت شدم که چرا کیهان لندن چنین ظلمی کرده و شعرِ این شخص رو دزدیده، بعد که شعر را دیدم برق از ۳فازم پرید،‌ای داد و بیداد از این همه پر روی و بی‌ شرمی، اون شعر از آثارِ معروف و شناخته شدهٔ "کارو "  به نامِ "کفر نامه" بود.


خداوندا !



خداوندا...!



اگر روزی بشر گردی



زحال بندگانت با خبر گردی



پشیمان می شدی از قصه خلقت



از اینجا از آنجا بودنت !



خداوندا ...!



اگر روزی ز عرش خود به زیر آیی



لباس فقر به تن داری



برای لقمه ی نانی



غرورت را به زیر پای نامردان فرو ریزی



زمین و آسمان را کفر می گویی ... نمی گویی؟



خداوندا ...



اگر با مردم آمیزی



شتابان در پی روزی



ز پیشانی عرق ریزی



شب آزرده و دل خسته



تهی دست و زبان بسته



به سوی خانه بازآیی



زمین و آسمان را کفر می گویی ....نمی گویی؟



خداوندا ...



اگر در ظهر گرماگیر تابستان



تن خود را به زیر سایه ی دیواری بسپاری



لبت را بر کاسه ی مسی قیر اندود بگذاری



وقدری آن طرف تر کاخ های مرمرین بینی



و اعصابت برای سکه ای این سو و آن سو در روان باشد



و شاید هر رهگذر هم از درونت با خبر باشد



زمین و آسمان را کفر می گویی ....نمی گویی؟



خدایا خالقا بس کن جنایت را تو ظلمت را...!



تو خود سلطان تبعیضی



تو خود یک فتنه انگیزی



اگر در روز خلقت مست نمی کردی



یکی را هم چون من بدبخت



یکی را بی دلیل آقا نمی کردی



جهانی را چنین غوغا نمی کردی



دگر فریادها در سینه ی تنگم نمی گنجد



دگر آهم نمی گیرد



دگر این سازها شادم نمی سازد



دگر از فرط می نوشی می هم مستی نمی بخشد



دگر در جام چشمم باده شادی نمی رقصد



نه دست گرم نجوائی به گوشم پنجه می ساید



نه سنگ سینه ی غم چنگ صدها ناله می کوبد..



اگر فریادهایی از دل دیوانه برخیزد



برای نامرادی های دل باشد



خدایا گنبد صیاد یعنی چه؟



فروزان اختران ثابت سیار یعنی چه؟



اگر عدل است این پس ظلم ناهنجار یعنی چه؟



به جدی درد تنهایی دلم رارنج می داد



که با آوای دل خواهم کشم فریاد و برگویم



خدایی که فغان آتشینم در دل



سرد او بی اثر باشد خدا نیست؟!



شما ای مولیانی که می گوید خدا هست



و برای او صفتهای توانا هم روا دارید!



بگویید تا بفهمم



چرا اشک مرا هرگز نمی بیند؟



چرا برناله پر خواهشم پاسخ نمی گوید

یکی‌ دو نفر بهش فهماندن که این شعر از آثارِ " کارو" است، اما با کمالِ وقاحت میگفت این شعر از من بوده و یک بار در جمع شاران و ادیبان و استادانِ بزرگ خواندم و کسی‌ نگفت از کارو است ( یعنی حتما کارو از من دزدیده) ، خلاصه کامنت‌های آنها را پاک و آنها را از جمعِ دوستان حذف کرد. با خودم گفتم صفحه را بگردم ببینم شاید واقعا شاعر باشه و دیگران از رو دستش کپی کرده باشند.

چند شعر در صفحش گذاشته بود و نتنها اسمِ شاعر را ننوشته بود بلکه یک تاریخ هم زیرِ شعر نوشته بود به آن معنا که این شعر را در آن تاریخ نوشتم و عکسی‌ را هم ضمیمه شعر کرده بود.
خلاصه شعر‌ها رو که بررسی‌ کردم به چیز‌های جالبی‌ رسیدم از این قرار

یک شعر از "شهریار" گذشته بود:
 گفتید ......مرانید گدا را ، از در من نیز مرانده ام، تو خود می دانی من هم که گدای توام ای باب نجات --- اما......تو چگونه این گدا می رانی
 دوبیت از یک شعر دهه ۷۰

یک شعر از مهدی سهیلی:

روزگاري رفت و من در هر زمان ـ
آزمودم رنج « غربت » را بسي
درد « غربت » ميگدازد روح را
جز « غريب » اين را نميداند كسي

هست غربت گونه گون در روزگار
محنت غربت بسي مرگ آور است
از هزاران غربت اندوه خيز
غربت « بي همزباني » بدتر است

حالا اینکه کیهانِ لندن اشتباه کرده و شعرِ "کارو" رو به اسمِ " شریعتی" پخش کرده هم بماند


مشخصاتِ این شخص به توصیه دوستان حذف شد. امیدوارم خودش بیاد و توضیح بده و از کارش اظهارِ پشیمانی بکنه